مطالب پیشنهادی:

رابطه عاطفی با خردگراها

MBTI و رابطه عاطفی

رابطه عاطفی با خردگراها چگونه می‌تواند زندگی ما را تغییر دهد؟

خردگراها چیزی حدود ۱۰ درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌دهند. و معمولاً نمی‌توانید آن‌ها را در جایی پیدا کنید که بیشتر مردم آن‌جا هستند.

از آن‌جایی که تعداد این افراد کم و نادر است و خیلی در جاهای عمومی و متداول حاضر نمی‌شوند، اکثریت مردم اصلاً فرصت رابطه عاطفی با آن‌ها را پیدا نمی‌کنند. آن‌ها آماده‌اند تا دنیا را متحول کنند.

به همین دلیل قرار گذاشتن با یک خردگرا (متحول‌کنندهٔ دنیا) و تجربهٔ رابطه عاطفی با او ممکن است از دور جالب و جذاب به نظر برسد. به هر حال آن‌ها اهل فکر و اندیشه‌اند و توانایی رؤیاپردازی، نگرش استراتژیک، خلق کردن و اکتشاف دارند و ایده‌ها، اهداف، برنامه‌ها، نوآوری‌ها و نظریات تازه بسیاری را خلق می‌کنند.

اما رابطه عاطفی با یک خردگرا در واقعیت چگونه است و چطور تجربه‌ای خواهد بود؟ از همین ابتدا یک سرنخ به شما می‌دهیم: رابطه عاطفی با یک خردگرا زندگی شما را متحول می‌کند و احتمالاً دیگر آدم سابق نخواهید بود؛ این اجتناب‌ناپذیر است. به هر حال شما دارید با یک متحول‌کننده‌ دنیا وارد رابطه می‌شوید، پس دنیای خودتان هم متحول خواهد شد: شاید بهتر از قبل شود، و شاید بدتر. برای بعضی‌ها می‌تواند بهترین تصمیم زندگی‌شان باشد و برخی دیگران عمیقاً پشیمان خواهند شد.

 

تجربه‌گرا با خردگرا

وقتی‌که تجربه‌گراها در رابطه عاطفی با یک خردگرا هستند در معرض این چالش قرار می‌گیرند که باید کاری بزرگ با زندگی‌شان انجام دهند. از نظر خردگراها، تجربه‌گراها قابلیت‌ها و شایستگی‌های فوق‌العاده‌ای دارند، اما به‌راحتی حواسشان پرت می‌شود و درگیر حاشیه‌های بی‌مورد می‌شوند و به همین دلیل استعداد و قابلیت‌هایشان هدر می‌رود.

خردگراها تجربه‌گراها را تشویق می‌کنند تا برای خودشان هدف‌گذاری کنند، هم هدف‌گذاری کوتاه‌مدت و هم بلندمدت. آن‌ها به تجربه‌گراها می‌گویند: «بزرگ‌تر فکر کن» و از آن‌ها می‌خواهند فقط مشغول لذت‌های آنی و فوری نشوند.

آن‌ها سعی می‌کنند بی‌باکی و شهامت تجربه‌گراها را در جهت درست هدایت کنند و از آن برای خلق نتایج ارزشمند و ماندگار بهره ببرند تا استعداد آن‌ها صرفاً محدود به انجام کارهای بدون فکر در لحظه حال نشود و هرز نرود. آن‌ها در تجربه‌گراها اشتهایی برای رسیدن به موفقیت و کسب دستاورد ایجاد می‌کنند و آن‌ها را متوجه این موضوع می‌کنند که باید هزینه این موفقیت و دستاورد را هم بپردازند.

آن‌ها نمی‌گذارند شریک تجربه‌گرایشان اسیر تنبلی شود یا غرق در لذت‌های بی‌هدف و پوچ شود. اگر یک تجربه‌گرا به پست یک خردگرا بخورد می‌تواند دستاوردهای بیشتری کسب کند و پیشرفت بزرگی در زندگی‌اش حاصل شود.

 

پشتیبان با خردگرا

وقتی پشتیبان‌ها در رابطه عاطفی با یک خردگرا قرار دارند تقریباً تمامی باورهای، اعتقادات، پیش‌فرض‌های ذهنی و قوانینی که برای پشتیبان‌ها مسلم و قطعی است، توسط خردگرا مورد پرسش قرار می‌گیرد.

از نظر خردگراها پشتیبان‌ها افرادی سربه‌راه و پیرو قوانین می‌بینند و این برای آن‌ها نکته مثبتی تلقی می‌شود البته به شرطی که تبدیل به پیروی کورکورانه از قوانین نشود. خردگراها به پشتیبان‌ها کمک می‌کنند تا نظرات و دیدگاه‌های شخصی خودشان را درباره مسائل داشته باشند و آن‌ها را تشویق می‌کنند براساس استانداردهای خودشان زندگی کنند نه این‌که لزوماً به شیوه‌ای که جامعه یا تبلیغات از آن‌ها می‌خواهد زندگی کنند.

آن‌ها پشتیبان‌ها را به نقد و چالش کشیدن و سؤال کردن تشویق می‌کنند نه این‌که اوضاع را همان‌گونه که هست بپذیرند و سعی در تغییر آن نداشته باشند. از طرفی آن‌ها سعی می‌کنند به تمایل پشتیبان‌ها نسبت به کسب احترام جهت بدهند و آن‌ها را متوجه این کنند که احترام منبع و منشأ درونی دارد و در این صورت بسیار ارزشمندتر از هر نوع احترامی است که از بیرون از خود به فرد داده شود.

آن‌ها اشتهایی در پشتیبان‌ها ایجاد می‌کنند تا تشنهٔ کسب استقلال فردی باشند و آن‌ها را وادار به فکر کردن می‌کنند. آن‌ها نمی‌گذارند شریک پشتیبانشان بدون هدف سر خودش را با کارهای مختلف شلوغ کند، یا این‌که فقط از آن‌چه در کتاب‌ها و دستورالعمل‌ها نوشته شده تبعیت کند بدون این‌که خودش درباره موضوع فکر کند یا نظر شخصی‌اش را لحاظ کند.

وقتی یک پشتیبان به پست یک خردگرا می‌خورد یاد می‌گیرد (و گاهی اوقات مجبور می‌شود) درباره افکار و عقایدش تجدیدنظر کند، گاهی برای طی کردن برخی مسیرها میانبر بزند و با ابهام و عدم شفافیت کنار بیاید.

 

آرمان‌گرا با خردگرا

زمانی‌که آرمان‌گراها در یک رابطه عاطفی با خردگراها قرار دارند، جستجوی آن‌ها برای یافتن هویت مورد پرسش قرار می‌گیرد.

از نظر خردگراها، آرمان‌گراها رؤیایی و خیالباف هستند، اما از طرفی این را هم می‌دانند که رؤیاها و خیال‌ها صرفاً حس خوب به ما می‌دهند و تا زمانی‌که محقق نشوند ارزش خاص دیگری ندارند.

خردگراها آرمان‌گراها را تشویق می‌کنند تا به‌جای صبر کردن و توکل کردن برای فرارسیدن آینده مطلوب و رؤیایی‌شان، خودشان آن را خلق کنند. آن‌ها آرمان‌گراها را تشویق می‌کنند تا سخت‌جان‌تر باشند و برنامه‌هایشان را با جدیت و هدفمندی بیشتری دنبال کنند، در این صورت شانس بیشتری برای واقعیت بخشیدن به آرزوهایشان خواهند داشت.

آن‌ها سعی می‌کنند به نیاز و تمایل آرمان‌گراها برای صداقت و یکرنگی جهت بدهند و باور دارند که یکرنگی با خود زمانی حاصل می‌شود که برای آن‌چه می‌خواهیم تلاش کنیم و آن را در دنیای واقعی خلق کنیم، نه این‌که این احساس در قلبمان مخفی بماند و خودمان خیال کنیم که در یکپارچگی و یگانگی با خودمان قرار داریم.

آن‌ها اشتهایی برای «نقشه کشیدن» و هدف‌گذاری کردن در آرمان‌گراها به وجود می‌آورند تا از این طریق خواسته‌هایشان را محقق کنند. آن‌ها نمی‌گذارند شریک آرمان‌گرایشان همین‌طور بنشیند و به احتمالات جالب و جذاب فکر کند، خردگراها اصرار دارند که آرمان‌گراها پتانسیل و ظرفیت درونی‌شان را در عالم واقع خلق کنند و به واقعیت درآورند، نه این‌که صرفاً به عنوان یک احتمال به آن فکر کنند.

اگر آرمان‌گراها به پست یک خردگرا بخورند، یاد می‌گیرند از رؤیا بیدار شوند و با واقعیت‌ها زندگی و کار کنند، نه این‌که با پندارها و تصورات شیرین درون ذهنشان خوش باشند.

 

خردگرا با خردگرا

وقتی دو نفر خردگرا با هم در رابطه عاطفی هستند ممکن است همراهی و زوجیت قدرتمندی را ایجاد کنند، چگونه؟ با همراهی، حمایت متقابل و حتی رقابت کردن با یکدیگر برای سخت‌تر تلاش کردن و بهتر شدن.

خردگراها بقیه خردگراها را افرادی توانمند و مستحکم می‌بینند، اما از طرفی بر این باورند که ممکن است گاهی آن‌ها در جستجوی اهدافشان دچار وسواس شوند و گیر بیفتند.

از یک طرف خردگراها هم‌تیپ‌هایشان را تشویق می‌کنند تا برای خودشان حدومرز تعیین کنند، اما اغلب این نقطه ضعف خودشان هم هست و شاید در این زمینه لنگ بزنند.

از طرف دیگر دو خردگرا تا مرز خستگی به طرف مقابل برای رسیدن به اهداف و اجرای برنامه‌هایش فشار می‌آورند و به هم سخت می‌گیرند. آن‌ها برای رسیدن به خواسته‌هایشان با هم تا جهنم هم می‌روند و در این راه جدیت زیادی دارند، و معتقدند بعداً برای رفع خستگی فرصت هست.

آن‌ها با تمرکز روی هدف نهایی و تصویر ذهنی‌شان قدرت اراده یکدیگر را تغذیه می‌کنند تا به هر ترتیبی شده به حرکت و پیشروی ادامه دهند. آن‌ها میل یکدیگر برای حفظ برتری و تسلط روی قلمروشان را تقویت می‌کنند و هرچقدر لازم باشد برای گسترده‌تر کردن قلمروشان سرمایه‌گذاری و هزینه می‌کنند.

آن‌ها نمی‌گذارند شریک خردگرایشان تسلیم شود و او را در مسیر نگه می‌دارند و به همین دلیل دو خردگرا در کنار هم و در یک رابطه عاطفی می‌توانند یک نیروی راسخ باشند.

 


دوره حضوری مرتبط


منبع: مجله Keirsey


دیدگاه و نظری درباره این مقاله اگر دارید، آن‌را زیر همین پست و در قسمت کامنت‌ها برایمان بنویسید.


پیشنهاد می‌کنیم این مقاله را هم مطالعه کنید:

موفقیت در رابطه عاطفی برای آرمان‌گراها (NF)

[ آرسام هورداد ]

مدرس و پژوهشگر شخصیت‌شناسی و چیرگی | چیرگی یعنی خودِ منحصربه‌فردت را پیدا کنی و آن را به بهترین شکل به عالم عرضه نمایی

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۲ دیدگاه

  • علی گفت:

    مقاله بسیار خوبی بود و ارزش زیادی داشت. اما فکر میکنم از این نظر که نگاه یک طرفه تاثیر خردگراها روی دیگر گروه‌ها داشت ناقص بود.
    به عنوان مثال من همسرم پشتیبان هست و خودم خردگرا. ENTP در کنار ISFJ!!! و زندگی برای آدم خیلی دشوار میشه.
    چندین بار تصمیم به جدا شدن گرفتم و اقدام هم کردم اما با سبک سنگین کردن قضیه نگه داشتن رابطه رو بهتر دونستم هر چند خیلی از نیازهام برآورده نمیشه

  • پویا گفت:

    به عنوان یک خرد گرا میتونم بگم دو پاراگراف اول را به کلی فراموش کنید تحمل چنین افرادی هم برای امثال من مشکل است چه برسد به رابطه عاطفی
    فارغ از اینها نیاز های و تمایلات دو مشرب اول کاملا برای ما مضحک و در تضاد با ماست
    در رابطه با رابطه با آرمان گرا ها نیز چندان مطمئن نیستم پسر از نظر دادن صرف نظر میکنم.