مطالب پیشنهادی:

برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری ENFPها

شخصیت ENFP و روش برنامه‌ریزی

راهنمایی یک ENFP برای هدف‌گذاری

این مقاله‌ای است درباره رسیدن به اهداف که از یک ماه قبل در فکر نوشتنش بودم اما به‌تازگی دست به کار شدم و آن را منتشر کردم! به نظر می‌رسد خودم هم درست به اندازه خوانندگان این مقاله به توصیه‌های موجود در آن نیاز دارم!

ما به عنوان افراد شهودی منعطف (NP) اغلب به خاطر حواس‌پرتی‌مان سرزنش می‌شویم. البته این همیشه هم دور از حقیقت نیست اما دلیل خوبی برای آن وجود دارد. کارکرد اول ما، شهود برون‌ریز (Ne) به ما توانایی ایده‌پردازی و بررسی سریع امکانات موجود را می‌دهد. حتی سریع‌تر از این‌که بتوان آن‌ها را نوشت.

تمام کارکردهای دیگر ما به این یکی وابسته‌اند و این یعنی ما اغلب سر به هوا به نظر می‌رسیم.

برای ENFPها این میزان از تولید ایده می‌تواند منجر به ایجاد دنیایی از امکان شود که برایشان هیجان‌انگیز و همراه با احساس آزادی است. با این حال یکی از نقاط ضعف (که البته من خیلی مایل به پذیرش اشتباهات نیستم) می‌تواند ناتوانی در به سرانجام رساندن کارها در بازه زمانی مشخص باشد.

این مساله برای شما هم آشنا به نظر می‌رسد؟

به مقالات مشهور که شامل توصیه‌هایی برای این موضوع بودند، نگاهی انداختم و توصیه‌های‌شان را امتحان کردم. با توجه به ارزش‌های شخصی من و نیز برخی از جنبه‌های منحصر به فرد من، هیچ یک از آن توصیه‌ها برای من کاربردی نبود. بنابراین با استفاده از شهود برون‌ریز خودم (Ne) به برخی از قواعد طلایی هدف‌گذاری که در فصول مختلف زندگی‌ام کارامد بود، دست پیدا کردم.

 

۱. انعطاف فقط مختص کسانی که به یوگا می‌روند نیست

به عنوان یک فرد شهودی ما ENFPها طبیعتاً تصویر کلی (Big Picture) را می‌بینیم. برای‌ ما آسان است که پایان خط را ببینیم و در جزئیات گم نشویم، از این قابلیت استفاده کنید! وقتی هدفی را در نظر می‌گیرید نتیجه نهایی را انتخاب و فیلتر کنید. نتیجه نهایی یا خط پایانی که برای خود متصورید چیست؟ این پایان به نظر شما چگونه به نظر می‌رسد؟ چه قدم‌هایی را برای رسیدن به این هدف می‌توانید بردارید؟ یک هدف‌گذاری دست و پا شکسته، نسبتاً طبیعی است. موافقید؟

توصیه من به  ENFPها این است که نظم خاص و خارق العاده‌ای در پیش نگیرید. نگویید تا وقتی زنده‌ام هفته‌ای ۳ روز کار خواهم کرد، چنین تعهدی برای برنامه‌ریزی ندهید. زیرا بعد از چند هفته از دست خودتان کلافه می‌شوید و وسوسه می‌شوید روشتان را عوض کنید. وقتی این اتفاق می‌افتد از خودم می‌پرسم آیا روش جدیدی که وسوسه شده‌ام آن را امتحان کنم مرا به هدف مورد نظرم می‌رساند؟ اگر پاسخ بله است، پس به خودتان سخت نگیرید و آن را پیش ببرید؛ آن ایده درخشان را دنبال کنید. تا زمانی‌که در مسیر درست هستید و دارید به سمت هدفتان پیش می‌روید تغییر تاکتیک اشکالی ایجاد نمی‌کند و حتی می‌تواند منجر به افزایش تمرکز شود. به خودتان اجازه دهید در مورد جزئیات مسیر رسیدن به هدف منعطف باشید. البته تا زمانی‌که این انعطاف مانع دیدن خط پایان نشود.

پس از تولد پسر دومم، انتظار داشتم بتوانم وقت انحصاری برای کودک نو پایم در نظر بگیرم. من برنامه یا زمان‌بندی مشخصی ندارم. گاهی اوقات وقت گذاشتن من با بچه‌ام به این صورت است که او را با خودم به فروشگاه می‌برم و می‌چرخیم و من هم خریدهایم را می‌کنم، در غیر این صورت باید از همسرم بخواهم از او مراقبت کند. زمان‌های دیگری که با او وقت می‌گذارم شامل انجام دادن کارهای روزمره، بستن و پوشک کردن او و یا مراقبت از او حین بازی خارج از منزل می‌شود. تمرکز من روی مدت زمان یا فعالیتی که با هم انجام می‌دهیم نیست. چیزی که برای من اهمیت دارد این است که ارتباط با کیفیتی با هم داشته باشیم. من برای رسیدن به این هدف (ارتباط بین فردی با کیفیت با فرزندم) به خودم اجازه انعطاف در نحوه اجرا می‌دهم. یعنی با اتفاق‌های غیرمنتظره سازگار می‌شوم و همان‌طورکه پیش می‌روم، فرصت‌هایی برای ارتباط با او خلق می‌کنم، نه این‌که لزوماً از یک روالِ مشخصِ از قبل زمان‌بندی‌شده پیش پیروی کنم.

 

یک توصیه

در شرایطی که دلایل محکمی دارید، اشکالی ندارد اگر بگویید «نه بعداً انجام می‌دهم» یا اینکه «امروز خیلی سرم شلوغ است.» این اصلاً بد نیست!

به عنوان مثال، امروز هر دو فرزند من مریض هستند و فرزند کوچکم به خاطر بیماری خوابیده است. به همین دلیل فرصت کافی برای ارتباط یک به یک با او ندارم و این اشکالی ندارد.

اما اگر می‌بینید مدام دارید برای فرار از مسئولیت‌هایتان بهانه می‌آورید، در این صورت وقتش است که کمی با خودتان خلوت کنید و به این فکر کنید که چه چیزی را لازم است اصلاح کنید.

 

۲. دسته‌بندی مختص زمان‌های بغرنج نیست

بارها در زندگی‌ام این اتفاق افتاده که هدفی را تعیین کرده‌ام و به سمت هدف‌های دیگر و دیگر و دیگر کشیده شده‌ام. همه چیز به هم پیوسته است و به همین دلیل دسته‌بندی و تفکیک برای ENFPها مشکل است.

بار دیگر توصیه‌ام به شما این است که با این وضعیت مواجه شوید و برایش کاری بکنید؛ اهداف کلان را دسته‌بندی کنید و آن‌ها را ذیل موضوعی مشخص و عینی بیاورید، بعد آن‌ها را بنویسید تا روی همان مسیر متمرکز بمانید و پرانتزهای جدید برایتان باز نشود. با توجه به خروجی مورد نظر، اولویت‌هایتان مشخص می‌شوند. این درست است که بقیه شما را تشویق می‌کنند که انرژی و شوروشوقتان را فقط روی یک جنبه یا یک حوزه از زندگی‌تان متمرکز کنید و از این شاخه به آن شاخه نپرید، اما حقیقت این است که هیچ چیز به اندازه محدود کردن شهود برون‌ریز (Ne) یک ENFP را اذیت نمی‌کند.

وقتی بازه‌های مشخص زمانی را شروع می‌کنم، معمولاً از توسعه فردی، اهداف ارتباطی، مالی، شغلی و فعالیت‌هایی که هم‌اکنون مورد علاقه‌ام هستند، برای دسته‌بندی استفاده می‌کنم. برای برنامه‌های بلندمدت این نوع دسته‌بندی به نظرم کارآمد است. برای مثال از این دسته‌بندی‌ها برای برنامه‌ریزی در سال جدید استفاده کردم و نتیجه نهایی مورد نظرم در هر یک از این دسته‌بندی‌ها را مشخص کردم ولی برای نحوه اجرا برای خودم انعطاف قایل شدم.

یکی از اهداف امسال من یاد گرفتن خیاطی مقدماتی است. مادر خدابیامرزم برای تولدم یک چرخ خیاطی خریده بود. او از آن دسته زن‌های فعال و زرنگ و بابرنامه بود. با این هدیه من خود را در یک قلمرو ناشناخته حس می‌کردم و از این هدیه می‌ترسیدم و اعتراف می‌کنم هنوز هم این هدیه را از جعبه‌اش بیرون نیاورده‌ام. البته مهم نیست. من کم‌کم در حال تغییر این حس هستم و از خواهرم که در نزدیکی من زندگی می‌کند خواستم برای شروع به من در این زمینه کمک کند. من برای خودم اهدافی در حوزه یادگیری خیاطی گذاشته‌ام و می‌خواهم تا آخر امسال بتوانم به آن‌ها برسم. اما در مورد نحوه اجرا و این‌که چطور پیش بروم خودم را به روش خاصی محدود نکرده‌ام و صرفاً باید ببینم چه پیش می‌آید.

 

یک توصیه

داشتن دسته‌بندی‌های زیاد از حد موجب از دست رفتن تمرکز می‌شود. حفظ تعادل کلید این نوع برنامه‌ریزی است. داشتن اهداف مختلف برای حفظ انعطاف برنامه به من کمک می‌کند تا در مسیر بمانم و پیشرفت را ادامه دهم. این رویکرد این‌طور به من کمک می‌کند که وقتی به نظر می‌رسد در هدفی خوب پیش نمی‌روم، می‌توانم تمرکزم موقتاً را روی حوزه‌ای دیگر بگذارم و بعداً با حال و هوای تازه دوباره به هدف اصلی بازگردم و آن را ادامه دهم. اگر این روش برنامه‌ریزی را انتخاب کردید، به نحوی برخی قسمت‌های فرایند را ثبت کنید تا مطمئن شوید چیزی از قلم نمی‌افتد و در مسیر باقی مانده‌اید.

 

۳. ورودی‌های غیر منتظره را در نظر بگیرید تا زمان را از دست ندهید

معتقدم یکی از دلایلی که اهداف سال جدید اجرایی نمی‌شوند این است که ما در لحظه‌ای از سال آن تصمیم‌ها را می‌گیریم و سپس هرگز به فکر چک کردن آن‌ها و حساب کردن تغییراتی که طبیعتاً در زندگی‌مان اتفاق می‌افتد نیستیم. این موضوع در مورد سایر اهدافمان هم صادق است.

درآغاز یک‌سال اهداف بسیار مشخصی تعیین کردم: یادگیری سه قطعه پیانو، مکالمه به زبان ترکی و پرداخت بقیه بدهی دانش آموزان، سه هدف من بودند. چند هفته بعد، تست بارداری دادم و جواب مثبت بود. این اصلا در برنامه‌هایم نبود. با این حال به شدت خود را موظف به رسیدگی به اهدافی که برای خودم گذاشته بودم می‌کردم. آیا می‌توانید تصور کنید در طول آن سال چه اتفاقی افتاد؟ من به سختی نیمی از یک قطعه پیانو را یاد گرفتم، به جای پرداخت بدهی دانش آموزان برای تولد نوزاد پول پس‌انداز کردم و حتی با خودم هم ترکی صحبت نکردم! همه برنامه را از دست دادم.

من روی تغییرات اساسی که با بچه‌دار شدن در زندگی‌ام اتفاق می‌افتاد، حساب نکرده بودم.

خوشبختانه این تغییر در زندگی هر سال برایم اتفاق نمی‌افتد اما باز هم تغییرات ظریفی در برنامه‌ریزی‌ام پیش می‌آید. من همچنان شما را به داشتن برنامه‌های بلندمدت تشویق می‌کنم اما حواستان به ورودی‌های غیرمنتظره هم باشد. نقاطی از سال را برای بررسی برنامه در نظر بگیرید: تابستان، ابتدای سال تحصیلی، تاریخ تولدتان و … می‌تواند نقاط مناسبی برای بررسی اتفاقات جدید در برنامه سالانه‌تان باشد.

یادتان هست که می‌خواستم کار با چرخ خیاطی را یاد بگیرم؟ مثلاً اگر قصد دارم در تابستان کار با چرخ خیاطی را یاد بگیرم؛ ابتدا، اواسط و اواخر تابستان نقاط زمانی خوبی برای بررسی اتفاقات جدید در برنامه‌ام هستند. مادامی‌که به این نقاط برای بررسی توجه کنم، تا پایان سال در مسیر رسیدن به هدفم خواهم بود.

 

یک توصیه

ما معمولاً خیلی راحت بعضی چیزها را فراموش می‌کنیم. شاید باور نکنید اما برای خود من پیش آمده که بعد از مدتی به سراغ دفتر برنامه‌ریزی‌ای که ابتدای سال گرفته بودم می‌روم و می‌بینم در آن‌ اهدافی را نوشته‌ام که حالا پاک فراموششان کرده‌ام! که البته به لطف فن‌آوری می‌توانم برای حل این مشکل از یادآور (reminder) استفاده کنم. یک یادآور برای تاریخ مشخصی در آینده تنظیم کنید تا به کمک آن چک کردن برنامه‌های شخصی‌تان را از یاد نبرید!

 


دوره حضوری مرتبط: کارگاه شخصیت‌شناسی به شیوه MBTI


منبع: truity.com


نویسنده: کیم یاکوبسن

ترجمه: مریم راد- عضو دپارتمان تولید محتوا و دانش‌آموخته دوره MBTI تایپ‌شناسی

مریم درباره خودش این‌طور می‌گوید:

من مریم راد هستم. عاشق انسان ها، مطالعه، آموزش و تلاش برای بهبود هستم. امیدوارم بتونیم با شناخت بهتر از خودمون و تسهیم اطلاعات، به همدیگه کمک کنیم تا جهان رو کمی بهتر از چیزی که تحویل گرفتیم، تحویل بدیم‌‌؛ چون معتقدم هر کدوم از ما ذرات ارزشمند یک سیستم بزرگتر و هوشمندیم که با بهبود هر ذره میتونیم تاثیرات با اهمیت و شگفت انگیزی در بهبود سیستم بزرگتر ایجاد کنیم.


دیدگاه و نظری درباره این مقاله اگر دارید، آن‌را زیر همین پست و در قسمت کامنت‌ها بنویسید.


 

[ تیپ‌شناسی نوین ]

گروه تیپ‌شناسی نوین (تایپ‌شناسی) به سرپرستی آرسام هورداد به ارائه آموزش‌های نوین خودشناسی و توسعه فردی می‌پردازد

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *