مطالب پیشنهادی:

تیم فریس

راهکارهای قدرتمند تیم فریس برای داشتن عملکرد فوق‌العاده

زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۱۴ دقیقه

تیم فریس کیست؟

تیموتی فریس (Timothy Ferriss) طی سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ یک کسب‌و‌کار فوق‌العاده موفق آنلاین را اداره می‌کرد. موفقیت او به قدری بود که شرکت‌های بزرگ دیگر آماده بودند تا با مبالغ هنگفتی کسب‌و‌کار او را خریداری کنند.

اما یک مشکل بزرگ این وسط وجود داشت: او از زندگی‌اش متنفر بود!

او ۱۲ ساعت در روز کار می‌کرد، فرصت سر خاراندن نداشت و چیز زیادی هم نمی‌خورد. رفته‌رفته فشار کاری زیاد باعث استرس و تنش او شد و سلامتی او را تحت تأثیرات نامطلوبی قرار داد.

در واقع کسب‌و‌کار میلیون دلاری تیم فریس داشت او را از پا در می‌آورد.

تنها چیزی که تیم می‌دانست این بود که این اوضاع باید تغییر کند. بنابراین دست به کار شد.

تیم فریس به جای این که شرکتش را بفروشد و به دنبال کاری کم تنش و آرام برود، سعی کرد تکنیک‌ها و روش‌هایی ابداع کند تا به کمک آن‌ها با حجم فعالیتِ کمتر، عملکردِ بهتری داشته باشد.

او به دنبال این بود که یک سیستم، یا مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و اصولِ ثابت برای افزایش عملکرد و راندمان به وجود بیاورد.

سؤال ساده بود: چطور در مدت زمانِ کمتر، کارهای بیشتری انجام دهیم.

این ایده بسیار وسوسه کننده است. فرض کنید به من بگویند می‌خواهیم راهکارهایی به تو نشان بدهیم که به کمک آن‌ها بتوانی همه آن کارهایی که تا به حال در ۳ ماه انجام می‌دادی را در یک هفته انجام دهی!

خود تیم فریس به کمک این راهکارها توانست شرکتش را حفظ کند و به علاوه از زندگی‌اش هم لذت ببرد.

ایدهٔ تیم فریس این بود: شاید شخصی مثل ایلان ماسک ۱۰۰ ساعت در هفته کار کند، اما من نمی‌خواهم بیش از ۴ ساعت در هفته کار کنم!

در نتیجه همه فکر و ذکر تیم فریس این شد که به مجموعه اصول و تکنیک‌هایی دست پیدا کند تا به این آرمان و رؤیا رنگ واقعیت ببخشد.

و نتیجه این بررسی‌ها در کتاب‌های او از جمله: چهار ساعت کار در هفته، سرآشپز چهار ساعته، بدن چهار ساعته و جدیدترین اثر او یعنی ابزارهای بزرگان منتشر شد.

عناوین انگلیسی کتاب‌های فوق را به ترتیب نوشته‌ام:

The 4 hour Workweek

The 4 hour chef

The 4 hour Body

Tools of Titans

Tribe of Mentors

حالا مسئله اصلی این است که خود تیم فریس چطور این همه کار را انجام می‌دهد؟ دلیل عملکرد فوق‌العادهٔ او چیست؟

آیا او ساعت‌های طولانی کار می‌کند؟ آیا او معتاد به کار کردن است و وقت آزاد ندارد؟

نه! تیم فریس معتقد است دلیل عملکرد فوق‌العاده‌اش این است که او به خودش فضای کافی برای زیستن به آن شیوه که خودش می‌خواهد، می‌دهد.

معنی این حرف چیست؟ او به اندازه کافی استراحت می‌کند، تفریحات دلخواهش را انجام می‌دهد و زندگی را به سبکِ دلخواه خودش (و روشی که برای او جواب می‌دهد) پیش می‌برد.

خودش می‌گوید: من در لحظات زندگی غرق می‌شوم و سعی می‌کنم زیبایی‌های هر لحظه را لمس کنم.

تیم فریس به جای این که خودش را غرق در کار کند و به هیچ چیز دیگری فکر نکند، سعی می‌کند آن طور که خودش می‌خواهد زندگی کند و کارهایی بسیار ساده- اما مهم- انجام می‌دهد. مثل پیاده‌روی، گشت و گذار در کتابخانه یا کتاب فروشی‌ها و یا رفتن به سینما.

پس در نهایت روش‌ها و تکنیک‌های تیم فریس برای عملکرد فوق‌العاده چیست؟

خوشبختانه تیم فریس چه در کتاب‌هایش، چه در پادکست‌های صوتی معروفی که هر هفته ارائه می‌کند و چه در وبلاگش پرده از این رمز بزرگ برداشته و روش‌ها و تکنیک‌هایی که خودش انجام می‌دهد را بیان کرده است.

او معتقد است همین روش‌هاست که باعث شده عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته باشد. گفته‌های تیم فریس در این زمینه از کتاب Tools for Titans برداشته شده است.

در ادامه برخی از تکنیک‌های او را که به اعتقاد خودش باعث موفقیت چشمگیرش شده با هم می‌خوانیم:

قانون اول- آیین‌های مخصوص روزانه داشته باشید

تیم فریس آیین‌های مخصوص خودش را دارد و آن‌ها را بسیار جدی می‌گیرد. منظور از آیین، کارها و اقدامات بسیار ساده و به ظاهر کم اهمیت است که به صورت مدام، در زمان‌های مشخصی در طول روز انجام می‌شود.

تیم اعتقاد دارد که آیین‌های او نقش مهمی برایش دارند و به او کمک می‌کنند در طول روز آمادگی و آرامش ذهنی بیشتری داشته باشد.

در ادامه برخی از این آیین‌ها (که مخصوص تیم فریس است) را با هم مرور می‌کنیم. بعد از مطالعه این‌ها سعی کنید برای خودتان آیین‌هایی مخصوص ابداع کنید و آن‌ها را در طول روز انجام دهید.

آیین‌هایی که برای خودتان انتخاب می‌کنید باید ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

۱. ساده باشد

۲. زمان خیلی زیادی را به خودش اختصاص ندهد (نظر من این است که کم‌تر از ۱۰ دقیقه باشد)

۳. بتوانید هر روز آن را انجام دهید

۴. به خودتان حس خوبی بدهد

حالا بیایید ببینیم آیین‌های تیم فریس چیست و چه کمکی به او می‌کند:

مرتب کردن تختخواب

تیم معتقد است جمع کردن تختخوابش بعد از بیدار شدن دو مزیت دارد:‌ اول این که این کار به او دید واقع‌بینانه در مورد اهداف و نحوهٔ رسیدن به آن‌ها می‌دهد. جمع کردن تختخواب به هر حال یک مسئولیت است که باعث می‌شود او روی آن متمرکز شود و به این فکر کند که مسئولیت‌های کوچک زندگی واقعاً اهمیت دارند.

و مزیت دوم در این است که او اولین مسئولیتش را در طول روز با موفقیت انجام می‌دهد! و این حسِ انجام شدن کار باعث می‌شود آمادگی ذهنی او برای انجام دادن بقیه مسئولیت‌ها و وظایف در طول روز افزایش پیدا کند.

به نظر من اگر بخواهیم از این عادت جالب تیم فریس الگوبرداری کنیم می‌توانیم بگوییم انجام دادنِ یک مسئولیت و تمام کردن آن (هر چند کوچک باشد) به ما احساس تسلط و کنترل بر محیط اطراف را می‌دهد.

تیم فریس در کتاب Tools for Titans در مورد این عادتش می‌نویسد:

هر چقدر هم روزِ بدی داشته باشیم، هر چقدر هم حال و حوصله نداشته باشیم، اما باز هم می‌توانیم رختخوابمان را جمع کنیم و این کار- حداقل به من- این احساس را می‌دهد که فارغ از شرایط بیرونی من توانستم یک کار را انجام بدهم! حداقل از عهده یک کار برآمدم، حداقل یک چیز را توانستم به سرانجام برسانم.

آرام کردن روندِ افکار

یکی دیگر از عادت‌ها یا آیین‌های روزانه تیم فریس مدیتیشن و آرام کردن افکار است. او بعد از مصاحبه با افراد موفق بسیار زیادی فهمیده است که اغلب آن‌ها این کار را انجام می‌دهند، در نتیجه خودش هم در طول روز زمان مشخصی را به مدیتیشن اختصاص می‌دهد.

نکته‌ای که می‌خواهم اضافه کنم این است که اغلب ما ممکن است فکر کنیم که خب، مدیتیشن اصلاً یعنی چی؟ روش انجام آن چگونه است؟ چقدر باید ادامه پیدا کند؟

اگر نظر من را بخواهید می‌گویم همه این سؤالات را دور بریزید! این‌ها اصلاً مهم نیستند. موضوع را پیچیده نکنید و فقط گوشه اتاقتان بنشینید و برای چند دقیقه افکاری که در سرتان هست را آرام کنید و به هیچ فکری نچسبید. همین! مدیتیشن از نظر من به همین سادگی است.

انجام حرکات کششی و نرمش روزانه

یکی دیگر از عادت‌های روزانه تیم فریس نرمش روزانه است. البته منظور انجام حرکات ساده و کششی است نه تمرینات حرفه‌ای.

نوشیدن دمنوش‌های گیاهی

تیم فریس معتقد است نوشیدن دمنوش‌های گیاهی پویایی فکر او را افزایش می‌دهد.

مطالعه روزنامه

هم‌زمان با صبحانه و نوشیدن دمنوش تیم فریس نگاهی هم به روزنامه می‌اندازد که معمولاً بیش از ۵ دقیقه طول نمی‌کشد.

نتیجه‌گیری؟

از نظر من این که ما بیاییم و عادت‌های افراد موفق را بررسی کنیم و ببینیم صبح‌ها چه کاری انجام می‌دهند چندان مهم نیست!

چیزی که مهم است پیامی است که ما از این رفتار آن‌ها دریافت می‌کنیم.

نکته اینجاست که رفتارهای منظم روزانه (آیین) یک روش و سیستم جالب و ساده برای افزایش عملکرد و بهره‌وری در طول روز است.

همین که بیایید عادت‌های مشخصی را در ساعت‌های معلومِ روز در خودتان پرورش دهید یک قدم به بهره‌وریِ بیشتر نزدیک‌تر شده‌اید.

فکر کنید و ببینید شما چطور می‌توانید این عادت‌های ساده روزانه را وارد زندگی‌تان کنید تا بهره‌وری‌تان افزایش پیدا کند.

مثلاً من به خودم قول دادم شبکه‌های اجتماعی‌ام را فقط در ساعت مشخصی از روز بررسی کنم و غیر از آن به سراغ شبکه‌های اجتماعی نروم. این یک آیین برای من است.

شما هم به آیین‌های خودتان فکر کنید و اگر مایل بودید در قسمت نظرات آن‌ها را برای ما و سایر دوستان بنویسید.

قانون دوم- هر روز فقط روی یک یا دو کارِ مهمی که باید انجام دهید متمرکز باشید

این قانون به نظر من خیلی مهم و کلیدی است. برای خیلی از ما پیش آمده که در طول روز بین وظایف و مسئولیت‌های مختلف سرگردان هستیم و آخر شب هم می‌بینیم کار چندان زیادی انجام نداده‌ایم.

بهترین راه برای کم کردن و حتی از بین بردن این سرگردانی، تمرکز روی یک مسئولیت است (تأکید می‌کنم: یک مسئولیت!)

یک کار مهمی که باید انجام دهید را انتخاب کنید و فقط روی همان تمرکز کنید تا آن را تمام کنید.

کلید همین «تمام کردن» است. بعد از آن نوبتِ کار بعدی و مسئولیت بعدی است.

حالا اگر وقت اضافه آوردید می‌توانید به کارهای کم‌اهمیت‌تر بپردازید و آن‌ها را انجام دهید.

نویسنده کتاب The One Thing آقای Gary Keller در این مورد می‌گوید:

افراد موفق در لحظه روی یک کار تمرکز می‌کنند. آن‌ها کارهای مهم هر روزشان را می‌شناسند. موفق‌ها کارهایی که اولویت بیشتری دارد را زودتر انجام می‌دهند و به همین دلیل از لحاظ عملکرد و دستاورد از بقیه افراد فاصله می‌گیرند.

در عوض افراد کمتر موفق کارهای کم اهمیت را زودتر انجام می‌دهند و کارهای مهم را به بعدها موکول می‌کنند.

در نتیجه سعی کنید اولویت هر روزتان را بشناسید.

افرادی که عملکرد و بهره‌وری بالا دارند یک کار مهم در هر روز را شناسایی می‌کنند و فقط روی همان تمرکز می‌کنند. آن‌ها کارها را تا آخر انجام می‌دهند و مثلاً نمی‌بینید که فردی موفق، کاری را نصفه و نیمه رها کند.

روش تیم فریس هم همین است. او هر روز ۳ تا ۵ کاری که برایش خوشایند نیست و نوعی مقاومت (و حتی استرس) برای انجام آن‌ها تجربه می‌کند را انجام می‌دهد.

البته معیار فقط این نیست که کارهای ناخوشایند و استرس‌آور را انجام دهیم. بلکه این کارها باید نقشی مهم در برنامه ما داشته باشند و انجام شدن آن‌ها به منزله یک پیشرفت یا دستاورد (هر چند کوچک) تلقی شود.

همین کار ساده (یعنی اولویت‌بندی) بهره‌وری و راندمان کاری تیم فریس را به شدت افزایش می‌دهد و باعث می‌شود در مدت زمانی کمتر از بقیه، دستاوردهای بیشتری نسبت به آن‌ها داشته باشند.

این که در طول روز دنبال انجام دادن ۱۰ کار مختلف باشید راندمان شما را به شدت کاهش خواهد داد و در نهایت هم ممکن است هیچ کدام از آن کارها را به درستی تمام نکنید.

اما اگر فقط روی یک کار تمرکز کنید و آن را تا آخر انجام دهید شانس بیشتری خواهید داشت که نسبت به دیگران کارهای بیشتری انجام دهید.

راهکار عملی:

پیشنهاد ما این است که هر شب یک لیست تهیه کنید و در آن سه تا از کارهای مهم روزِ بعدتان را بنویسید. «یکی» از آن سه کار که بیشترین و مهم‌ترین تأثیرگذاری را دارد مشخص کنید.

قسمت مهم روزتان را فقط به همان یک کار اختصاص دهید و روی آن تمرکز کنید تا انجام آن را به پایان برسانید.

اگر فرصت نکردید کارهای دیگرِ لیستتان را انجام دهید، عیبی ندارد. چیزی که مهم است انجام دادن همان یک کارِ مهم و تأثیرگذار است.

قانون سوم- به خیلی از پیشنهادات و فعالیت‌ها «نه» بگویید!

موفقیت یک چرخهٔ عجیب و غریب ایجاد می‌کند. به این صورت که: هر چقدر دستاوردهایتان بیشتر می‌شود، فرصت‌ها و مسئولیت‌های بیشتری هم پیشِ رویتان قرار می‌گیرد و هر چقدر مسئولیت بیشتری قبول می‌کنید، بیشتر وقت کم می‌آورید و با مسئله کمبود زمان مواجه می‌شوید.

یعنی اگر مراقب نباشید، موفق بودن می‌تواند به ضرر شما عمل کند و عملکرد شما را تضعیف کند. چون شاید به دلیل کمبود وقت فرصت نکنید خیلی از کارهایتان را تمام کنید.

تیم فریس می‌گوید: وقتی به خواسته‌هایتان می‌رسید و دستاوردهایی کسب می‌کنید، سطح فعالیت‌هایتان ارتقاء پیدا می‌کند و با مسئولیت‌های جدید مواجه می‌شوید.

در چنین شرایطی احتمالاً باید کارهای بیشتری انجام دهید و حواستان به چیزهای بیشتری باشد. این مسئله می‌تواند خطرناک باشد.

چون ممکن است مشغول فعالیت‌های فرعی- اما ضروری- شوید و اولویت‌های خودتان را گم کنید و به سرعت موفقیتی که به دست آورده بودید را از دست بدهید.

پس راه چاره چیست؟

تیم فریس اعتقاد دارد راه حل این است که فقط روی کارهایی تمرکز کنید که برای موفقیت شما فوق‌العاده ضروری هستند، بقیه را بریزید دور و درگیر انجام آن‌ها نشوید.

(تذکر: گاهی اوقات ممکن است برای رسیدن به آن چه خوشایند ماست، کارهایی انجام دهیم که چندان به آن‌ها علاقه‌مند نیستیم. منظور تیم فریس این نیست که این کارها را انجام ندهیم، لطفاً به این مسئله دقت داشته باشید.)

تیم فریس معتقد است افراد موفق به هیچ وجه سراغ هر فرصتِ جذابی که جلوی آن‌ها سبز می‌شود نمی‌روند.

افراد فوق موفق همه فعالیت‌ها را به یک اندازه ارزشمند نمی‌دانند، بلکه فقط روی فعالیت‌هایی تمرکز می‌کنند که می‌دانند ۱۰۰ درصد به نفع آن‌ها خواهد بود.

در اینجا تیم فریس به یک قاعده جالب اشاره می‌کند و می‌گوید: اگر تمرکز پایینی دارید و به سرعت از کار اصلی که دارید انجام می‌دهید منحرف می‌شوید و به سراغ کارهای بی‌ارزشِ دیگر می‌روید این قاعده را رعایت کنید:

هر کاری که می‌خواهید انجام دهید، اگر برای شما به قیمت «مرگ و زندگی» مهم نیست، آن را انجام ندهید! قبل از انجام هر کار از خودتان بپرسید آیا این کار آن قدر ارزش و اهمیت دارد که عمر و زندگی‌ام را با آن معامله کنم؟ و اگر پاسختان منفی بود آن کار را انجام ندهید!

وقتی به اغلب فعالیت‌ها «نه» بگویید، فضا را برای انجام کارهای مهم‌تر و با اولویت بالاتر باز می‌کنید و در نتیجه اغلب اوقات کارهایی را انجام می‌دهید که به قیمت «مرگ و زندگی» ارزش دارند.

این نکتهٔ ساده کلید موفقیت بزرگ‌ترین افراد موفق است: فقط کارهایی را انجام می‌دهند که واقعاً مهم است.

این ارزیابی ساده را قبل از هر درخواست و پیشنهادی که به شما می‌شود هم انجام دهید و قبل از اینکه پاسخی بدهید از خودتان بپرسید: «آیا به قیمت مرگ و زندگی، انجام دادن این کار برایم جذاب هست؟»

مشکلی که این روزها خیلی‌ها گرفتار آن هستند، مسئله «فوبیای ندانستن» است. انگار ما دوست نداریم هیچ اطلاعات یا هیچ فرصتِ جذابی را از دست بدهیم حتی اگر واقعاً کم ارزش باشد. مثل چک کردن نوتیفیکیشن‌ها.

اگر نتوانیم به این جور کارها نه بگوییم، به مرور زمان درگیر خرده کارهای بسیار زیاد اما کم اهمیتی می‌شویم که عمده وقت ما را اشغال می‌کنند اما هیچ خروجی و دستاورد ملموسی به ما اضافه نمی‌کنند.

در نتیجه وقت را برای انجام کارهای بزرگ‌تر از دست می‌دهیم.

راهکار عملی:

به فعالیت‌هایی که در این چند مدت اخیر دارید در طول روز انجام می‌دهید فکر کنید و آن‌ها را ارزیابی کنید. چه مقدار از آن‌ها واقعاً برای شما مهم هستند؟ چه مقدار از آن‌ها اهمیتِ پایین‌تری دارند اما به هر حال مهم‌اند؟ و چه مقدار از آن‌ها به هیچ وجه مهم نیستند و در بلند مدت تغییر قابل توجهی در زندگی‌تان ایجاد نخواهند کرد؟

بلافاصله انجام دادن کارهای دسته سوم را متوقف کنید تا وقتتان برای انجام کارهای مهم باز شود.

قانون چهارم- باورهایی که شما را در قفس نگه می‌دارند!

احتمالاً همه ما باورهای محدودکننده داریم. باورهایی که اجازه نمی‌دهند عملکرد ما از حدِ مشخصی فراتر برود.

این باورها برای ما هزینه-زا هستند و در صورتی که بیش از اندازه بر افکار ما سایه انداخته باشند راندمان و عملکرد ما را به شدت کاهش خواهند داد.

تیم فریس به شدت اعتقاد دارد که هر کس باید باورهای محدودکنندهٔ خودش را شناسایی کند و بعد آن‌ها را با افکار سازنده‌تری جایگزین نماید.

تیم فریس در کتابش می‌نویسد:

یکی از باورهای محدودکنندهٔ من این بود: «من در زندگی‌ام رنگ شادی را نخواهم دید»، که آن را با باور دیگری جایگزین کردم: «شادی تو خون منه!» و صبح‌ها این جمله را چند بار تکرار می‌کردم.

شاید وقتی دارید این را می‌خوانید به نظرتان عجیب و غریب برسد، اما بعد از ۳-۴ هفته وضعیت واقعاً تغییر کرد و بعد از یک سال به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت در زندگی‌ام تا این حد خوشحال و شاد نبوده‌ام.

موفق‌ترین و کارآمد‌ترین افراد کسانی هستند که تسلیم باورهای سیاه خودشان نمی‌شوند و اجازه نمی‌دهند این باورها آن‌ها در زندگی عقب نگه دارد.

آن‌ها واقعاً برای بهتر شدن اقدام می‌کنند و افرادی به شدت عمل‌گرا هستند.

راهکار عملی:

سه تا از باورهای سیاه و محدودکننده‌تان را بنویسید. باورهایی که اگر تغییر نکنند و با باورهای جدید جایگزین نشوند در طولانی مدت تأثیر زیادی روی روندِ زندگی شما خواهند داشت.

حالا این سه تا باور را با یک روایتِ تازه‌تر و مثبت جایگزین کنید و مسئله مهم این است که باید هر روز این باورهای جدید را با خودتان تکرار کنید.

به مرور زمان خودتان متعجب می‌شوید که همین تمرین ساده چقدر شرایط بیرونی را به نفع شما تغییر خواهد داد.

نتیجه‌گیری

عملکرد موفقیت‌آمیز هیچ کس مربوط به رازها و قانون‌های ناشناخته و پیچیده نیست. بلکه افراد موفق روش‌ها و تکنیک‌های ساده‌ای را پیدا کرده‌اند و به طور منظم آن روش‌ها را انجام می‌دهند.

آن‌ها قدرت کارهای مداوم و پیوسته را درک می‌کنند، روی مهم‌ترین موضوعات تمرکز می‌کنند، به کارهای بی‌اهمیت نه می‌گویند و باورهای محدودکننده‌شان را با باورهای سازنده‌تر جایگزین می‌کنند.

شما هم می‌توانید با تمرین و پیوستگی تبدیل به فردی با راندمان فوق‌العاده شوید و در مدت زمان کمتر، کارهای بیشتری انجام دهید و در نتیجه دستاوردهای بیشتری داشته باشید.

 

[ آرسام هورداد ]

مدرس و پژوهشگر شخصیت‌شناسی و چیرگی | چیرگی یعنی خودِ منحصربه‌فردت را پیدا کنی و آن را به بهترین شکل به عالم عرضه نمایی

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۱۱۶ دیدگاه

  • nazanin گفت:

    سلام.اقای هوردادINFPهستم.امکانش هست ازاحساسی به منطقی تبدیل بشم؟بین کودوم ازتیپهامنطق واحساس باهم برابرهستند؟یه شرایط خاصی هم دارم نبایدزیاداحساساتی باشم .طرحواره دارم

  • nazanin گفت:

    سلام.اقای هوردادمن یهINFPهستم.سوالم اینه چجوری میتونم ازاحساسی به منطقی تبدیل بشم؟سوال دیگم اینه کودوم ازتایپهامنطق واحساسشون متعادله؟

  • آرمی گفت:

    سلام آقای هورداد. من هیفده سالمه و امسال کنکور دارم. و از لحاظ درونی تو یه بی ثباتی تموم نشدنی گیر افتادم. من ENFP هستم و شدم مثل یه همه کاره اما هیچکاره😶😶 واقعا نمیدونم از کجا باید شروع کنم و به توسعه فردی خودم بپردازم تا بتونم از جنبه های مثبت این ویژگیم استفاده کنم چون تا الان باعث اتفاقای منفی زیادی شده. ممنون میشم راهنماییم کنید.🌈👀

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام، پیشنهاد می‌کنم لایوهای من در اینستاگرام رو ببینید. این لایوها الان تو صفحه من هستند و ذخیره شدند. علاوه بر این کتاب چیرگی هم میتونه بهتون دید خوبی بده.
      آرزوی موفقیت دارم براتون