مایرز-بریگز (MBTI) در عصر پنج عامل بزرگ شخصیت (Big Five) (+)
- نویسنده: ای. جی. درنت
- ترجمه: تیم تایپشناسی
- بازبینی، اضافات و ویرایش: آرسام هورداد
در سال ۲۰۰۹، وبسایت Personality Junkie® را تأسیس کردم و شروع به نوشتن درباره تیپشناسی شخصیت کردم. یکی از دلایلی که این نام را برای سایت انتخاب کردم این بود که نمیخواستم خودم را به نوشتن درباره یک مدل شخصیتی خاص محدود کنم. این رویکرد تا امروز هم ادامه دارد، چرا که همچنان در حال بررسی، مقایسه و تحلیل چارچوبهایی مانند مایرز-بریگز، مدل پنج عاملی شخصیت، انیاگرام و دیگر مدلهای مرتبط هستم.
در زمانی که این سایت را راهاندازی کردم، اطلاعات بسیاری درباره تیپهای شخصیتی مایرز-بریگز در دسترس بود، برای مثال، در قالب منابعی مانند «راهنمای MBTI» اما از آن زمان به بعد، تحقیقات درباره مدل پنج عاملی رشد چشمگیری داشته و باعث شده این مدل به عنوان چارچوب علمی و تجربی پیشرو در دوران ما شناخته شود. با توجه به جایگاه پررنگ این مدل در محافل دانشگاهی، برخی از خوانندگان از ما پرسیدهاند چرا همچنان بر MBTI تأکید داریم.
مایرز-بریگز MBTI، در مقابل مدل پنج عاملی شخصیت:
در پاسخ به این پرسش، اولین نکتهای که معمولاً به آن اشاره میکنم این است که مدل پنج عاملی از «تیپهای شخصیتی» استفاده نمیکند. در عوض، فقط نشان میدهد که ما از نظر آماری، در هر یک از پنج دسته آن نسبت به کل جمعیت در کجا قرار داریم. این ویژگی دقت بیشتری به همراه دارد، اما نبود تیپهای شخصیتی باعث میشود گفتوگوی جمعی درباره نتایج، دشوارتر شود. تیپهای شخصیتی نوعی «تصویر فوری» و قابل فهم از شخصیت به ما میدهند، چیزی که در مدل پنج عاملی وجود ندارد؛ آنها به ما دیدی کلی از جنگل میدهند، نه فقط درختها. البته ممکن است برخی جزئیات از دست برود، اما برای علاقهمندان به تیپشناسی، این معاملهای قابلقبول و ارزشمند است.
(توضیح تایپشناسی: نویسنده میگوید MBTI با تعریف تیپهای شخصیتی، یک تصویر کلی و قابل درک از شخصیت فرد ارائه میدهد—یعنی همان دید کلی به «جنگل». در مقابل، مدل پنج عاملی (Big Five) بیشتر وارد جزئیات عددی و پیوستاری میشود، شبیه نگاه کردن به درختها بهصورت جداگانه.)
نکته دوم که همیشه دوست دارم بر آن تأکید کنم این است که جفتهای ترجیحی در مایرز-بریگز (یعنی E-I، S-N، T-F، J-P) از نظر مفهومی با چهار حوزه از مدل پنج عاملی شخصیت (برونگرایی، گشودگی به تجربه، توافقپذیری، و وظیفهشناسی) همپوشانی زیادی دارند—و تحقیقات بارها همبستگی قابل توجهی میان این دو چارچوب را نشان دادهاند. حتی عامل «روانرنجوری» در مدل پنج عاملی نیز تا حدودی با برخی ابعاد مایرز-بریگز همپوشانی و همبستگی دارد.
توضیح تایپشناسی:
در ادامه، یک جدول تطبیقی از ترجیحات در MBTI در کنار مدل پنج عاملی شخصیت میبینید، همراه با نوع رابطه و در برخی موارد، ضریب همبستگی تقریبی بر اساس یافتههای پژوهشهایی مثل McCrae & Costa (1989) و Furnham (2003) این جدول دید علمی و روشنتری به همپوشانی دو مدل میدهد: جدول تطبیقی MBTI و Big Five
نکاتی برای تفسیر:
|
برخی حتی پیشنهاد دادهاند که یک دوگانه (dichotomy) پنجم، یعنی آشفته (T) – قاطع (A)، به تیپهای مایرز-بریگز اضافه شود (بیشتر بخوانید). که میتواند ویژگیهای مرتبط با روانرنجوری (neuroticism) را بهتر پوشش دهد.
سوم اینکه، مدل مایرز-بریگز شامل یک ویژگی جذاب و مختص به تیپها است که جای آن در مدل پنج عاملی شخصیت کاملاً خالی است: یعنی، سلسله مراتب کارکردها (hierarchy of functions). کارل یونگ در اثر کلاسیک خود، «تیپهای روانشناختی» (Psychological Types)، هشت کارکرد اصلی (مانند شهود درونریز) را تشریح کرد. نظریهپردازان مایرز-بریگز بعدها مطرح کردند که هر تیپ شخصیتی از چهار کارکرد یونگ استفاده میکند، اما ترجیح میدهد از برخی کارکردها بیشتر از بقیه بهره ببرد (شبیه به اینکه افراد «راستدست» دست راست خود را ترجیح میدهند). از آنجایی که قبلاً در جای دیگری به تفصیل درباره این موضوع نوشتهام، در اینجا به شکلی بسیار ساده و پایهای به آن میپردازم، به گونهای که حتی طرفداران سرسخت مدل پنج عاملی نیز ممکن است اهمیت آن را درک کنند.
بیایید نگرشهای درونگرایی – برونگرایی را برای لحظهای کنار بگذاریم و صرفاً به چهار کارکرد اصلی یونگ نگاه کنیم: تفکر (T)، احساس (F)، حس (S) و شهود (N). میدانیم که کارکرد F (احساس) با سطح بالای سازگاری (توافقپذیری) و کارکرد N (شهود) با سطح بالای گشودگی (به تجربه) در مدل پنج عاملی شخصیت همراستاست. اما حتی افراد احساسی (یعنی افراد با سازگاری بالا) نیز میتوانند – و حتی بهتر است بگوییم باید بتوانند – در موقعیتهای خاص از منطق بیطرفانه و تحلیلی استفاده کنند (یعنی کمتر سازگار باشند)، همان طور که افراد شهودی (یعنی افراد گشوده/خلاق) نیز باید از حواس خود به خوبی بهره ببرند (یعنی به مسائل عینی و ملموس توجه کنند). مایرز-بریگز روشی عالی برای درک و به تصویر کشیدن این کارکردهای متضاد ارائه میدهد. به عنوان مثال، فرض کنید فردی نتایج زیر را در آزمون پنج عامل بزرگ دریافت میکند:
- برونگرایی: ۷۰%
- گشودگی (به تجربه): ۷۵%
- سازگاری (توافقپذیری): ۶۰%
- وظیفهشناسی (وجدان کاری): ۴۰%
این نتایج گویای آن است که گشودگی (Openness) قویترین عامل در این فرد است، که این خود نشاندهندهی ترجیح غالب او برای کارکرد شهود (Intuition) است. در نتیجه، بر اساس نظریه مایرز-بریگز، کارکرد حس (Sensing)، که در نقطه مقابل و در تضاد با شهود قرار دارد، ضعیفترین کارکرد این شخص به شمار میرود. این نتایج همچنین بیانگر ترجیح فرد برای کارکرد احساس (Feeling) است (یعنی کسب امتیاز بالاتر از ۵۰ درصد در شاخص سازگاری/توافقپذیری). این امر موجب میشود که احساس به عنوان دومین کارکرد مورد ترجیح (یا کارکرد کمکی – auxiliary) و تفکر (Thinking) به عنوان سومین کارکرد (یا کارکرد سوم – tertiary) او در نظر گرفته شوند.
از این رو، به سلسله مراتب کارکردهای زیر میرسیم که در این مورد، با تیپ مایرز-بریگز ENFP مطابقت دارد:
- غالب (Dominant): شهود (N)
- کمکی (Auxiliary): احساس (F)
- سوم (Tertiary): تفکر (T)
- مغلوب (Inferior): حس (S)
مهم است درک کنیم که این چینش صرفاً زاییده تخیل یونگی نیست، بلکه هم به صورت تجربی (مبتنی بر شواهد) و هم به صورت منطقی استنتاج شده است. علاوه بر این، این سلسله مراتب کارکردها از جهات مختلفی میتواند مفید واقع شود. نخست، ما را با ابزار اصلی و ترجیحیمان برای درک جهان و تعامل با آن آشنا میکند، که همان کارکرد غالب ماست. همچنین میتواند به ما کمک کند تا افرادی را که از کارکردهای متفاوتی استفاده میکنند، بهتر درک کرده و با آنها همدلی نماییم.
دوم اینکه، سلسله مراتب کارکردها چارچوبی را برای درک برجستهترین نقاط قوت و ضعف ما فراهم میکند. اگر به مثال قبلیمان از تیپ ENFP بازگردیم، انتظار داریم نقاط قوتی همچون خلاقیت، نوآوری، کنجکاوی و گسترهی وسیع علایق (که از کارکرد شهود/گشودگی نشأت میگیرند) را در کنار دشواریهایی در مدیریت امور عملی – مانند قرار ملاقاتها، مدیریت مالی، جزئیات اداری و غیره (که از کارکرد مغلوبِ حس (S) ناشی میشوند) مشاهده کنیم. با دستهبندی مفهومی این موارد بر اساس کارکردها، درک اینکه چرا ما به شیوه خاص خود عمل میکنیم آسانتر میشود و، شاید حتی مهمتر از آن، متوجه میشویم که چگونه میتوانیم در شخصیت خود رشد و پیشرفت کنیم.
در حالی که ممکن است استنتاج برخی از این موارد از طریق مدل پنج عاملی شخصیت نیز امکانپذیر باشد، دستهبندیهای غیردوگانه (non-dichotomous) آن در این زمینه چندان مفید نیستند. به عنوان مثال، فردی که در شاخص گشودگی (Openness) امتیاز بالایی کسب میکند، ممکن است به سادگی فایده چندانی در کمتر گشوده بودن نبیند. با این حال، پرداختن به این موضوع از منظر ارزش توسعه کارکرد حس (Sensing) فرد، بسیار قابل فهمتر و کاربردیتر به نظر میرسد.
ملاحظات پایانی:
ما در «پرسونالیتی جانکی» (Personality Junkie) به هیچ وجه مخالف مدل پنج عامل بزرگ نیستیم. در واقع، ما به طور مرتب از پژوهشهای مرتبط با پنج عامل بزرگ استفاده میکنیم و این پژوهشها به کار ما آگاهی و غنا میبخشند. با این حال، همان طور که در این مطلب برشمردیم، معتقدیم دلایل خوب و معتبری برای ادامه استفاده و توسعه مایرز-بریگز در کنار آن وجود دارد. نه تنها تیپهای MBTI یک تصویر کلی کاربرپسند از شخصیت ارائه میدهند، بلکه سلسله مراتب کارکردهای آنها نیز به ما درکی از نقاط قوت، ضعف و فرصتهای رشد هر تیپ میبخشد.
توضیحات تیم تایپشناسی:
- بخش زیادی از ادعاهای مقاله از نظر علمی و کاربردی معتبر است، بهویژه درباره همبستگیها و مزایای آموزشی MBTI.
- اما باید در نظر داشت که MBTI در مقام یک ابزار روانسنجی، به اندازه مدل پنجعاملی قابل اعتماد، معتبر و قابل اندازهگیری دقیق نیست.
- به عبارتی MBTI: بیشتر مثل یک نقشهی تفسیری و مفهومی است که برای خودشناسی و رشد فردی و سازمانی مفید و کمککننده است، در حالیکه Big Five بیشتر یک ابزار سنجش دقیق و عددی است.
🔒این مقاله بخشی از محتوای تکمیلی دوره جامع شخصیتشناسی است که بهطور منظم در اختیار شرکتکنندگان دوره قرار میگیرد.
با شرکت در این دوره علاوه بر دسترسی سریع به مجموعهٔ کامل محتواهای اختصاصی، آموزش جامع ۳ مدل تیپشناسی یونگی (MBTI، کارکردهای شناختی و طبایع) را نیز دریافت میکنید و همزمان به منابع آموزشی باکیفیت + مثالهای کاربردی و کوچینگ و پشتیبانی اختصاصی نیز دسترسی خواهید داشت.
برای دریافت نوشتهها، ترجمهها و فایلهای صوتی آرسام هورداد…
با عضویت در کانال تلگرام آرسام هورداد، هر روز به نوشتهها، فایلهای صوتی، ایدهها و بینشهای تازهای برای رشد شخصیت و توسعه فردی دسترسی خواهید داشت. آدرس کانال تلگرام: t.me/typeshenasi
عضویت در کانال تلگرام آرسام هورداد
یادگیری درست و اصولی تیپشناسی: