مطالب پیشنهادی:

۱۰ نشانه که شما یک شخصیت شهودی هستید (+)

  • نویسنده: آندریا استیوز
  • ترجمه: تیم تایپ‌شناسی
  • بازبینی، تغییرات و ویرایش: آرسام هورداد

دنیا می‌تواند برای یک فرد شهودی، مکانی زیبا و در عین حال کمی طاقت‌فرسا باشد. مطمئناً، ما شاید با گوی بلورین به اطراف نگاه نکنیم یا فال قهوه نگیریم، اما دائماً در حال جمع‌آوری و پردازش داده‌ها از محیط اطرافمان هستیم و این موضوع از دیدگاه بیرونی می‌تواند بسیار شبیه به «جادو» به نظر برسد. اگرچه هر کس درجاتی از حس ششم را در درون خود دارد، اما افراد شهودی معمولاً بسیار هم‌سو و هماهنگ‌تر با غریزه و درک درونی خود هستند.

اگر با بیشتر ویژگی‌های زیر همذات‌پنداری می‌کنید، به احتمال زیاد شما یک تیپ شخصیتی شهودی هستید.


۱. به‌سرعت به پاسخ می‌رسید و هیچ ایده‌ای ندارید که چگونه به آن دست یافتید

همه افراد بین داده‌هایی که جمع‌آوری می‌کنند، ارتباطاتی برقرار می‌کنند، اما افراد شهودی همه این کارها را در پشت صحنه و بدون اینکه متوجه انجام آن باشند، انجام می‌دهند. برای دیگران، این‌طور به نظر می‌رسد که شما پاسخ‌ها را از ناکجاآباد پیدا کرده‌اید. در واقعیت، شما فقط ایده‌هایی را که قبلاً در ذهن خود ذخیره کرده بودید دریافته‌‌اید و به آن‌ها پی برده‌اید، و این را به شکل لحظات ناگهانی «آها! فهمیدم!» تجربه می‌کنید.

(توضیح: به‌سرعت به پاسخ رسیدن اینجا لزوماً نشانهٔ تیزهوشی نیست، یا منظور از آن رسیدن به پاسخ صحیح هم نیست. بلکه اشاره به فرایند ذهن شهودی‌ها دارد که به‌سرعت پاسخی بر اساس حدس‌و‌گمان یا شم درونی‌شان به ذهن‌شان می‌رسد؛ آن‌ها بعداً می‌توانند در صورت لزوم با طی کردن مراحل منطقی، مثل استدلال کردن و جمع‌آوری اطلاعات لازم، پاسخ خود را بهبود دهند. به‌طور کلی منظور این قسمت این است که شهودی‌ها اغلب بدون آگاهی از فرایند پشت صحنه، به طور ناگهانی به پاسخ می‌رسند و این برای دیگران ممکن است عجیب به نظر برسد.)


۲. متوجه حرف‌های بی‌اساس و ساختگی دیگران می‌شوید (می‌توانید پوچی حرف‌های دیگران را تشخیص دهید).

تیپ‌های شهودی معمولاً سیگنال‌هایی از زبان بدن، حرف‌ها و انرژی دیگران دریافت می‌کنند که از دید دیگران پنهان می‌ماند. شاید جزئیات ریز را دربارهٔ افراد به خاطر نسپارید، اما می‌توانید پشت نقابشان را ببینید. این یعنی ممکن است بدون دلیل مشخصی جذب کسی شوید، یا نسبت به کسی احساس خطر کنید بدون اینکه دقیقاً بدانید چرا. برای افراد شهودی، وقتی چیزی را می‌دانند، واقعاً آن را می‌دانند—بدون نیاز به اثبات (وقتی چیزی را حس می‌کنند، به آن اطمینان دارند).


۳. فصل‌ها تغییر می‌کنند، و شما هم همین‌طور

افراد شهودی می‌توانند در تقریباً هر چیزی نماد و استعاره ببینند—از جمله در طبیعت. خیلی ساده، وقتی یک تیپ حسی به گل نگاه می‌کند، همان گل را می‌بیند و احتمالاً توصیفی دقیق و واقعی از آن ارائه می‌دهد. اما شما، به‌عنوان فرد شهودی، ممکن است در همان گل نماد شکنندگی و استقامت، یا چرخهٔ زندگی را ببینید. این توانایی می‌تواند یک مزیت بزرگ در زمینه‌های خلاقانه و هنری باشد، اما گاهی اوقات هم می‌تواند طاقت‌فرسا شود.

(توضیح: توانایی دیدن معانی و نمادهای متعدد می‌تواند گاهی اوقات بیش از حد و طاقت‌فرسا شود. ذهن شهودی‌ها ممکن است در دریایی از احتمالات و تفاسیر غرق شود و تمرکز بر واقعیت‌های ملموس برایشان دشوار شود. تحلیل مداوم و دیدن لایه‌های مختلف در هر چیز می‌تواند منجر به خستگی ذهنی، سردرگمی و احساس سنگینی شود.)


۴. وقتی دربارهٔ موضوعی تحقیق می‌کنید، به اعماق ناشناخته می‌روید

اول سعی می‌کنید در سطح بمانید و فقط پاسخ سریع و لازم را پیدا کنید، اما… شما یک فرد شهودی هستید! اگر تا به حال در ویکی‌پدیا وارد یک دالان بی‌پایان شده‌اید و هیچ راه گریزی نداشته‌اید، با شما هم‌دردم. این‌طور نیست که افراد شهودی ذهنی پراکنده داشته باشند—بلکه ذاتاً انتزاعی فکر می‌کنند. این یعنی از فکر کردن به احتمالات مختلف و نتایج متفاوت—حتی در ساده‌ترین شرایط—لذت می‌برند. نتیجه‌اش؟ اگر جستجوی سادهٔ دستور پخت یک شیرینی، به تحلیل زبان‌شناسی واژهٔ biscotto و ثبت‌نام در کلاس زبان ایتالیایی ختم شد، شما احتمالاً یک شهودی هستید! #دردسرهای_شهودی_بودن


۵. برای درک زمان حال، موقعیت‌های خیالی می‌سازید

هیچ چیز به اندازهٔ اینکه کسی بگوید «فقط یک راه برای نگاه کردن به مسئله وجود دارد» به مغز یک شهودی آسیب نمی‌زند. حقایق و اطلاعات واقعی برای درک دنیا مهم‌اند، بدون شک. اما اگر شما از تیپ‌های شهودی هستید، این واقعیت‌ها را در بستر موقعیت‌های خیالی تفسیر می‌کنید تا به بی‌نظمیِ اکنون نظم ببخشید و موقعیت را بهتر درک کنید. حقیقت این است که افراد شهودی بیشتر از اینکه فقط بدانند «چه شده»، می‌خواهند بفهمند «چرا این‌طور شده». این رویکرد ممکن است برای تیپ‌های حسی کمی آزاردهنده یا کند به نظر برسد، اما این دقیقاً همان‌طوری است که ذهن شهودی کار می‌کند. مثلاً وقتی در تصمیم‌گیری گیر کرده‌اید، موقعیت را از تمام زوایا بررسی می‌کنید، مزایا و معایب را می‌سنجید، در ذهن‌تان زندگی‌ای را تصور می‌کنید که در آن «بله» گفته‌اید، سپس زندگی‌ای را در نظر می‌گیرید که «نه» گفته‌اید—و بعد از آن تازه به راه‌حل نزدیک می‌شوید.


۶. اغلب در حال رؤیاپردازی، برنامه‌ریزی یا نگرانی برای آینده هستید

افراد شهودی بیشتر اوقات در آینده زندگی می‌کنند—چه در حال رؤیاپردازی دربارهٔ زندگی ایده‌آل خود باشند، چه در فکر پروژه‌هایی که دوست دارند به انجام برسانند. برخی شهودی‌ها واقع‌گراتر هستند و رؤیاهایشان را به هدف تبدیل می‌کنند، در حالی که برخی دیگر در دنیایی از تخیل ناب گم می‌شوند. اگر مستعد اضطراب هستید، به خاطر داشته باشید که ذهن آینده‌نگر شما ممکن است باعث شود دربارهٔ فهرست کارهایی که باید انجام دهید دچار وحشت شوید. وقتی اضطراب سراغ‌تان می‌آید، به خودتان یادآوری کنید که لازم است به لحظهٔ حال بازگردید و خودتان را زمین‌گیر کنید (یعنی در اکنون ریشه بدوانید.)


۷. با تحلیل بیش از حد حالات و زبان بدن دیگران خودتان را خسته می‌کنید

این ویژگی به‌ویژه در افراد شهودی-احساسی (Intuitive Feeling) شدیدتر است، اما به‌طور کلی همهٔ شهودی‌ها تا حدی انرژی اطرافیان خود را جذب می‌کنند، گاهی حتی بدون اینکه متوجه شوند. به همین دلیل، در نهایت بیش‌ازحد به مسائل فکر می‌کنید و یا بیش از اندازه مسئولیت احساسات دیگران را به دوش می‌کشید یا احساس می‌کنید باید حال آن‌ها را بهتر کنید (یا حس می‌کنید مجبورید ناراحتی آن‌ها را برطرف کنید). یادتان باشد لازم نیست بار احساسات دیگران را به‌جای خودشان حمل کنید. مراقب باشید برای خودتان زمانی در نظر بگیرید تا اگر ذهنتان بیش از حد فعال شد، بتوانید از آن فاصله بگیرید و استراحت کنید.

(توضیح: این قسمت تأکید می‌کند که هر فردی مسئول احساسات و مشکلات خود است و شما وظیفه ندارید بار آن‌ها را به دوش بکشید یا خودتان را مسئول بهبود حال آن‌ها بدانید. شما می‌توانید همدل و حمایت‌گر باشید، اما نباید اجازه دهید که مشکلات دیگران شما را غرق کند یا احساس مسئولیت بیش از حد شما را خسته و فرسوده کند)


۸. می‌دانی که حق با توست و هیچ‌کس نمی‌تواند خلافش را ثابت کند

وقتی شهودت فعال می‌شود و در مورد چیزی احساس قوی‌ای پیدا می‌کنی، هیچ‌کس نمی‌تواند قانعت کند که اشتباه می‌کنی—حتی علم. با این حال، گاهی افراد شهودی ممکن است به شهود خودشان شک کنند و در دنیایی از سناریوهای «چه می‌شد اگر…» گیر بیفتند. اگر این اتفاق برایت زیاد می‌افتد، به خاطر داشته باش هرچه بیشتر به چیزی فکر کنی، راه‌حل کمتر واضح به نظر می‌رسد.


۹. الهام گرفتن هم نیروی محرکه‌ات است و هم دشمن سرسختت

کمتر چیزی برای یک فرد شهودی به اندازهٔ از دست دادن انگیزه و الهام، فاجعه‌بار است. دلیلش این است که برای تو، الهام یک نیروی محرکه است. وقتی هدفی مشخص داشته باشی که بتوانی به سمتش حرکت کنی، انرژی می‌گیری، اما برای ادامه دادن نیاز به احساس الهام هم داری. نکتهٔ منفی این است که الهام می‌تواند مفهومی فرّار باشد—هر وقت دلش خواست می‌آید و می‌رود. ممکن است از یک موسیقی، یک فیلم یا حتی گفت‌وگویی کاملاً تصادفی الهام بگیری، اما باید بپذیری که انسدادهای خلاقانه و اُفت‌های انگیزشی بخشی از مسیر هستند. وقتی الهام‌ات را از دست می‌دهی، ناامید نشو—بدان که دوباره برخواهد گشت. در این فاصله سعی کن روی چیزی کوچک‌تر و قابل‌دستیابی تمرکز کنی.


۱۰. در انتخاب کسانی که وارد دنیایت می‌کنی، گزینشی عمل می‌کنی

فرقی نمی‌کند درون‌گرا باشی یا برون‌گرا، وقتی یک تیپ شهودی غالب هستی، احتمال زیادی دارد که در انتخاب افرادی که به آن‌ها اجازهٔ ورود به دایرهٔ نزدیک زندگی‌ات را می‌دهی، گزینشی عمل کنی. شهودی‌ها عاشق گفت‌وگوهای عمیق و تأمل‌برانگیز با افراد هم‌فکر هستند، و در ایجاد ارتباط‌های عمیق با دیگران هم بسیار سخت‌گیر و دقیق‌اند. ممکن است احساس راحتی بیشتری با غریبه‌ای داشته باشی که با او حس ارتباط فوری پیدا کرده‌ای تا کسی که مدت‌هاست می‌شناسی‌اش، و لازم نیست دلیلش را توضیح بدهی. اگر حق انتخاب داشته باشند، شهودی‌ها همیشه گفت‌وگوی باکیفیت را به گپ‌های روزمره ترجیح می‌دهند. و این دقیقاً معنای شهودی بودن است: تجربهٔ چیزهای جدید و متفاوت، اعتماد به شهود خود و کنجکاوی در دل ناشناخته‌ها.


توضیحات تایپ‌شناسی:

در مورد بند ۸:

اعتقاد راسخ به شهود:

نظریه MBTI، به ویژه در توصیف ترجیح شهودی بودن (N)، بیان می‌کند که افراد با این ترجیح به احتمالات، الگوها و بینش‌های ناگهانی توجه بیشتری دارند تا به جزئیات محسوس و واقعیت‌های فعلی (که ترجیح حسی-S است).

وقتی فرد شهودی یک «جرقه» ذهنی یا حس قوی درونی (که ناشی از درک ناخودآگاه الگوها و ارتباطات است) تجربه می‌کند، ممکن است به آن اعتماد زیادی پیدا کند. این اعتماد ناشی از این است که آن‌ها دنیا را از طریق این عینک شهودی می‌بینند و برایشان این نوع درک، معنادار و مهم است.

بنابراین، اینکه یک شهودی گاهی اوقات به حس درونی خود باور راسخ داشته باشد، با تعریف MBTI از ترجیح شهودی سازگار است. آن‌ها به دنبال “معنای پشت پرده” هستند و وقتی یک معنا به طور شهودی برایشان روشن می‌شود، ممکن است به سختی از آن دست بکشند، حتی اگر شواهد منطقی مخالف وجود داشته باشد.


تردید نسبت به شهود:

از طرف دیگر، نظریه MBTI همچنین اذعان دارد که هر فردی از هر دو ترجیح N و S در طول زندگی خود استفاده می‌کند، اما یکی از آن‌ها غالب است. حتی افراد با ترجیح شهودی قوی هم گاهی اوقات ممکن است به دلیل عوامل مختلف به شهود خود شک کنند:

  • فشار منطق و واقعیت‌های ملموس: دنیای اطراف ما اغلب بر پایه منطق و شواهد حسی استوار است. یک شهودی ممکن است در مواجهه با استدلال‌های منطقی قوی یا فقدان شواهد حسی برای تأیید شهود خود، دچار تردید شود.
  • تجربه‌های قبلی: اگر شهود آن‌ها در گذشته اشتباه از آب درآمده باشد، ممکن است در آینده با احتیاط بیشتری به آن اعتماد کنند.
  • پیچیدگی موقعیت: در موقعیت‌های بسیار پیچیده و مبهم، حتی شهودی‌ها هم ممکن است در یافتن الگوها و بینش‌های واضح دچار مشکل شوند و نسبت به حس درونی خود مطمئن نباشند.
  • تأثیر ترجیحات دیگر: ترجیحات دیگر در تیپ شخصیتی MBTI (مانند تفکر در مقابل احساس، ساختارگرایی در مقابل منعطف بودن) نیز می‌توانند بر نحوه برخورد یک شهودی با شهود خود تأثیر بگذارند. برای مثال، یک شهودی با ترجیح تفکر (NT) ممکن است بیشتر به دنبال تحلیل منطقی شهود خود باشد و در صورت نبود آن، دچار تردید شود.

بنابراین، اینکه شهودی‌ها گاهی اوقات نسبت به حس درونی خود تردید داشته باشند نیز با درک MBTI از عملکرد شهود منافات ندارد. این نشان می‌دهد که آن‌ها همواره به طور مطلق و بدون تفکر از شهود خود پیروی نمی‌کنند.


نتیجه‌گیری:

به طور کلی، هر دو جنبه‌ای که در پاراگراف ۸ به آن اشاره شده (اعتقاد قوی به شهود و تردید نسبت به آن) می‌توانند در افراد با ترجیح شهودی در MBTI دیده شوند. با این حال، تأکید بیش از حد بر قطعیت مطلق شهود (“no one can prove otherwise”) ممکن است کمی اغراق‌آمیز باشد و پتانسیل نادیده گرفتن اهمیت منطق و شواهد را داشته باشد.

تعریف MBTI از شهودی‌ها این نیست که آن‌ها همیشه و بدون چون و چرا به حس درونی خود ایمان دارند، بلکه به این معناست که آن‌ها به طور طبیعی به سمت احتمالات و بینش‌ها گرایش دارند و این نوع درک برایشان مهم است. اینکه این اعتماد در چه حدی باشد و در چه مواقعی دچار تردید شوند، به عوامل مختلفی از جمله تجربیات فردی، موقعیت و سایر ترجیحات شخصیتی آن‌ها بستگی دارد.

[ آرسام هورداد ]

مدرس و پژوهشگر شخصیت‌شناسی و چیرگی | چیرگی یعنی خودِ منحصربه‌فردت را پیدا کنی و آن را به بهترین شکل به عالم عرضه نمایی

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *