مطالب پیشنهادی:

نوشته جدید آرسام هورداد

دیروز به شکل اتفاقی داشتم یک فایل صوتی از یکی از این واعظان (کاسبان) موفقیت می‌شنیدم که خیلی راحت داشت می‌گفت: «تو به هر چی بخوای می‌تونی برسی!» با تأکید زیاد روی حرف «ر» در کلمه «هرچی». خب من فکر می‌کنم اینطور حرف زدن، ناشی از بی‌دقتی محض یک آدمه، ناشی از بی‌مسئولیتی کامل، ناشی از نداشتن عمق و خیلی چیزهای دیگه.

حالا چرا فکر می‌کنم این که به آدم‌ها بگیم: «تو به هر چی بخوای می‌تونی برسی» بی‌مسئولیتیه؟ چون نمیشه. چون واقعیت زندگی اینه که ما نمیتونیم به هر چی خواستیم برسیم. واقعیت زندگی اینه که بارها و بارها باید تلاش کنیم، حوزه‌ها و زمینه‌های مختلف رو باید امتحان کنیم، دامنه معلومات و تخصص خودمون رو باید افزایش بدیم، خیلی وقت‌ها بعضی از روابطمون رو باید قربانی کنیم و تازه بعد از همه این مشقت‌ها معلوم نیست دقیقاً بتونیم به همون چیزی که می‌خواستیم برسیم یا نه.
حالا اینکه بیایم به آدم‌ها بگیم تو می‌تونی به هر چی که بخوای برسی، یه جور قلقلک دادن Egoی اون‌هاست، یه جور متوهم کردن اون‌ها با فروختن امیدهای کاذب و الکی و سطحیه. این از آدم‌ها افرادی متوقع و حق‌به‌جانب می‌سازه، فرد حق به‌جانب وقتی به اون چیزی که فکر می‌کنه حقشه نرسه، دچار خشم، تشویش یا افسردگی میشه (برای هرکس ممکنه متفاوت باشه) و ما در نهایت با این‌جور پیام‌ها آدم‌هایی خشمگین، مشوش و افسرده تحویل دنیا می‌دیم.

اینه که می‌گم گفتن این حرف‌ها، بی‌مسئولیتیه.
این حرف‌ها رو دنبال نکنید، چشمتون رو به روی واقعیت‌ها نبندین.
با خودتون شفقت داشته باشین. درگیر بازیِ «بیشتر به‌دست آوردن» نشین.
«آرام» باشید و خودتون و شرایطتتون رو همون‌جوری که هست بپذیرین و قبول کنین قرار نیست لزوماً همه‌مون تبدیل به کسی بشیم که هر روز عکسش روی مجله‌هاست و همه دنیا تشویقش می‌کنند.
برده موفقیت نشیم.

بارِ سنگینِ مسئولیت و توقعات نابه‌جا رو از روی دوش خودمون برداریم و با آرامش قدم در راهی بذاریم که دوستش داریم. بدون این‌که منتظر یک اتفاق خیلی خارق‌العاده باشیم و این ذهنیت باعث میشه قدرت ما «اصالت» داشته باشه و از درون بجوشه.

دنبال این که کار بزرگی انجام بدی نباش، روشِ خودت رو برای بهترین بودن پیدا کن!

از دید من خیلی از افراد تأثیرگذار، خیلی از آدم‌هایی که واقعاً کار بزرگی انجام دادند؛ اصلاً از همون ابتدای دغدغه ذهنی‌شون این نبوده که «کارِ بزرگ» و چشم‌گیری انجام بدن، بلکه اولویت اصلی اون‌ها پیگیری و انجام دادن کاری بوده که فکر می‌کردن برای اون‌ها درسته و از انجام دادنش لذت می‌بردند.

اونا برای «دیده شدن»، برای «معروف شدن»، برای «کسب»، برای «داشتن» کارهاشون رو انجام نمی‌دادند (در واقع اولویتشون این‌ها نبوده). بلکه صرفاً میل و اشتیاقی ظریف در دلشون نسبت به اون کار حس می‌کردند و رفتن جلو و انجامش دادند و به‌مرور زمان امپراطوری‌شون رو ساختند (اگر خودشون خواستن). مشکل توصیه‌های زردی که بعضی از واعظان مدرن موفقیت به آدم‌ها می‌کنند این‌جاست که از همون ابتدای مسیر، به آدم‌ها القا می‌کنند که تو «باید» کار بزرگی انجام بدی، اصلاً ارزش تو با خواسته‌ها و دستاوردها و داشته‌هاته که مشخص میشه؛ خیلیاشون معتقدند ما اصلاً اومدیم این‌جا که در لیست بهترین‌ها قرار بگیریم.

اما این ذهنیت، مشخصاً خطرناکه و برخلاف باور این واعظان و بسیاری از پیروانشون، نه تنها امیدبخش و انگیزه‌دهنده نیست، بلکه بسیار «محدودکننده» است. من اگر از همون اول نیت، قصد، هدف و باور درونی خودم رو بذارم روی این‌که «باید» کار بزرگی انجام بدم، فشار بسیار زیادی رو روی خودم حس می‌کنم، برای «رقابت»، برای «بهتر بودن»، برای «شکست دادن»، برای «شکست نخوردن»، برای «بیشتر داشتن»
و حقیقتش اینه که همه این‌ها ما رو از «یک بودنِ اصیل» و جاودانه، از لذت بردن از لحظه و انجام دادن و لذت بردن از خودِ کار دور میکنه. بگذریم از این‌که این طرز فکر که «من باید، حتماً کار بزرگی توی زندگیم انجام بدم» چقدر میتونه به روان ما آسیب‌ وارد کنه و حتی ما رو در معرض اختلال قرار بده.

یاد بگیریم از همون ابتدا از خودمون انتظار بهترین بودن، کامل بودن و … رو نداشته باشیم. یاد بگیریم دنبال رسیدن نباشیم و در پی کاری بریم که ما رو به دنبال خودش می‌کشونه، با این هدف، که چیزی در درون ما هست که با تجربه، با اقدام، با لذت بردن از لحظه «متولد» میشه و اون وقت هست که امپراطوری من بنا میشه.

موافقید؟

ارادتمند
آرسام هورداد
راهبر زندگی (Life coach)

پ.ن: خودم مایلم بیشتر درباره این فلسفه از زندگی بنویسم و صحبت کنم، شما هم مایلید؟ فکر می‌کنید براتون مفید باشه؟ توی کامنت‌ها برام بنویسید

[ آرسام هورداد ]

مدرس و پژوهشگر شخصیت‌شناسی و چیرگی | چیرگی یعنی خودِ منحصربه‌فردت را پیدا کنی و آن را به بهترین شکل به عالم عرضه نمایی

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۲ دیدگاه

  • امیر گفت:

    من بعد از چهارده سال مطالعه کتاب های موفقیت و نهایتا با راهنمایی مشاورم در سن ۲۹ سالگی به این دیدگاه رسیدم و الان که ۳۱ ساله هستم می تونم بگم با این دیدگاه دو ساله که فوق العاده شاد و آرومم و جالب اینکه سال پیش برای اولین بار درآمد ۸۰۰ میلیون تومان در سال رو تجربه کردم
    به هیچ عنوان گول حرفای این کاسب های موفقیت رو نخورید چیزی جز ناامیدی و افسردگی براتون ندارند
    شما زندگی نامه استیو جابز رو بخونید صحبت های آرسام خان عین حقیقته کجا استیو جابز دنبال میلیاردر شدن و اینجور چیزا بوده صرفا علاقش رو دنبال کرده
    ی دنیا تشکر
    راستی چاپ کتاب چیرگی به کجا رسید استاد؟

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام به شما امیر گرامی،
      ممنونم از توجه‌تون، و خوشحالم که در مسیر رشد و دستاورد، و همزمان رضایت خاطر درونی هستید.
      موعد دقیق انتشار کتاب چیرگی را می‌توانید از لینک زیر (نشر نوین، ناشر کتاب) پیگیری بفرمایید:
      nashrenovin.ir/product/mastery-book-by-robert-greene/
      شاد باشید