گفتار اول
اگر عادتهای خوبی دارید، زمان دوستتان میشود. فقط کافی است صبر داشته باشید.
– جیمز کلییر
گاهی از من سؤال میپرسید: چطور مؤثرتر کار کنیم؟ چطور بهرهوری بیشتری در کارهایمان داشته باشیم؟ و سؤالاتی شبیه اینها. یکی از پاسخهایی که میدهم این است: بهرهوری یک توانمندی نیست، بهرهوری یک عادت است! و عادتها را میشود شکلداد، میشود ساخت.
تو اگر آدمِ بهرهوری نیستی، یعنی عادت به استفاده کردن از وقتت نداری. چرا عادت نداری؟ چون خودت را برای مدت کافی مقید به قرار گرفتن در یک ساختار نکردهای. آدمی که طی مدتی مشخص، درون یک ساختار قرار میگیرد، موفق به عادتسازی میشود. و آدمِ هوشمند، آدمی است که هشیارانه، و با هدفِ دستیابی به نتایجِ مد نظرش، عادت میسازد.
شما قصد دارید چه عادتهایی برای خودتان بسازید؟
گفتار دوم
چگونه فرصتهایی را ببینیم، که بقیه نمیبینند؟
۱. یک زمینهی کاملاً متفاوت را مطالعه کنید. بعد به مسئله اصلی برگردید. از بینشهای حوزههای دیگر، برای کارِ خودتان استفاده کنید.
۲. مسئله را برعکس کنید. به این فکر کنید: آنچه نمیخواهم چیست؟ متضاد آنچه میخواهم چیست؟
۳. با آدمهای فوق خلاق دوست شوید و صحبت کنید. طرز فکر آنان روی شما تأثیر میگذارد.
-جیمز کلییر
یکی از راههای خلاقانه نگاه کردن به مسائل، یا به عبارتی تقویت خلاقیت چیزی است که من اسمش را میگذارم استفاده از «حرکت آونگی ذهن». فرض کنید شما مشغول فکر کردن روی یک مسئله و تلاش برای حل آن هستید. هر چقدر تمرکز شما رو مسئله بیشتر میشود، ذهنتان اطلاعات اضافی و زوائد را حذف میکند تا بهتر بتوانید روی مسئلهی فعلی تمرکز کنید. اما از طرفی، همین تمرکز باعث میشود ذهن شما فرصتها و راهحلهای دیگر را نبیند و آنها را ignore کند. چون حین تمرکز، محدوده و گسترهی ذهنِ ما تنگتر و بستهتر میشود.
ما باید با این وضعیت مقابله کنیم. برای این کار، بعد از اینکه برای مدت کافی روی مسئله فکر کردیم و بر آن متمرکز شدیم، فرصتِ کوتاهی به خودمان میدهیم و موقتاً مسئله را رها میکنیم. میرویم برای خودمان میچرخیم. کتاب میخوانیم، فیلم میبینیم، مستند نگاه میکنیم، با پارتنرمان حرف میزنیم و … در حین این فعالیتها ذهن ما بازتر میشود و دادههای جدید فرصت ورود به صفحه ذهن را پیدا میکنند.
حالا اتفاقِ جالبی میافتد! دادههای جدید، با دادههای قبلی برخورد میکنند و به شکل تصادفی (یعنی نمیدانیم کدام داده، به کدام داده برخورد میکند، یا کِی این اتفاق میافتد)، جرقه یا بینشی جدید متولد میشود. معمولاً ما میتوانیم از این بینشِ تازهحاصلشده، برای حل مسائل استفاده کنیم یا حداقل اندکی به راه حل نزدیک شویم.
وقتی مشغول حل مسئلهای هستید، هر چقدر که میخواهید این روش را امتحان کنید و بین حوزهها و زمینههای مختلف رفتوبرگشت کنید. به این ترتیب محدودهی ذهن شما وسیعتر میشود و شانس پیدا کردن راهحلها و ایدههای ناب بسیار بالاتر میرود.
گفتار سوم
آیا تنها راهِ خلق کردن، خلق کردن است؟!
یکی از شکلهای اصیلبودن (کپی نبودن)، خلق کردن است. شکلِ دیگر، ترکیب کردن است.
گاهی اوقات آدمها آنقدر روی «خلق کردن» ایدههای جدید متمرکز میشوند، که ارزش و اهمیتِ «ترکیب کردن» ایدههای موجود (ایدههایی از منابعِ مختلف) را نادیده میگیرند.
نوآوری یعنی متصل کردنِ مفاهیمی که تا پیش از این، به هم متصل نبودند.
– جیمز کلییر
یکی از روشهای خوبِ خلاق بودن در هر کاری، ترکیبِ ایدههای موجود با ایدههای خودمان است. طبیعتاً برای این کار باید به منابع-sourceهای مختلف متصل شد. چون هر چقدر بیشتر در میان منابع جستجو کنیم، احتمال پیدا کردنِ متاعی ارزشمند بیشتر میشود. و متاع ارزشمند آن ایدهای است که تو، بازی کردن و ور رفتن با آن را خوشایند مییابی. دلت میخواهد از زاویهی دیدِ خودت به آن موضوع نگاه کنی. ممکن است با قسمتی از آن ایده موافق باشی و با قسمتی دیگر مخالف. اما آن ایده یک لطف بزرگ در حق تو کرده، و آن اینکه به تو فرصتِ جستجوگری و سیروسیاحت در زمینِ خودش را داده. فرصتِ پرواز دادن فکر، فرصتِ تفکرِ بیشتر دربارهی موضوعی خاص. و ما، وقتی برای یک مسئله زمان میگذاریم، بهتدریج بر آن مسلطتر میشویم. فکرمان، ابعادِ گستردهتری راجع به موضوع به دست میآورد و بر زمینِ وسیعتری احاطه مییابیم.
ایدههای مختلف را، از منابع مختلف دریافت کنید. و این ایدهها را بر اساس فهم و برداشت خودتان ترکیب کنید. تبریک میگویم! شما آدمِ خلاقی شدهاید.
ارادتمند
آرسام هورداد
ایدههایی برای بهتر زیستن را اینجا پیدا کنید: