خلاصه کتاب چیرگی
در این مقاله نسبتاً مفصل و بلند، قصد دارم نکات و ایدههایی از کتاب چیرگی نوشتهٔ رابرت گرین را به صورت منتخب و خلاصهوار ارائه کنم. دقت داشته باشید که این خلاصه قرار نیست جایگزین کتاب اصلی باشد، بلکه فقط قرار است دید شما را نسبت به مطالب کتاب بازتر کند و احتمالاً برایتان الهامبخش باشد؛ تا برای مطالعه کتاب انگیزهٔ بیشتری داشته باشید و با ذهنی منسجمتر سراغ آن بروید.
البته ممکن است بعضی از افراد فرصت مطالعه کتاب را نداشته باشند که در این صورت، مطالعهٔ این خلاصه میتواند در کمترین زمان ممکن آنها را با مهمترین ایدههای موجود در کتاب چیرگی یا Mastery رابرت گرین آشنا کند.
توضیح مهم: این مقاله در حال تکمیل شدن است و هر هفته، خلاصهٔ یک فصل از کتاب به آن اضافه میشود و این کار تا زمانی که هر شش فصل کتاب را پوشش دهیم و مقاله تکمیل شود، ادامه پیدا میکند.
مقدمه
کتاب با جملهای از گوته شروع میشود که به نظر من چکیدهٔ تمام آن چیزی است که قرار است در ادامه کتاب به آن برسیم. یعنی این جمله حالوهوای کلی کتاب و ذهنیت نویسنده را برای ما روشن میکند. جمله این است:
«بختواقبال هر آدمی در دستان خودش است، درست مثل مجسمهساز که بناست با مادهٔ خامی که در دستانش است، شمایلی کامل و بینقص خلق کند. شکل دادن به بختواقبال نیز، درست مثل هر نوع کار هنری دیگر است: ما برای محقق کردن آن قابلیتی بالقوه داریم. اما مهارت تبدیل کردن این ماده خام/ قابلیت بالقوه به آن شکل و صورتی که مورد علاقه ماست، مهارتی آموختنی است که باید آن را یادبگیریم و مشتاقانه در طول زندگی بپروریم.»
روح این ایده بر سرتاسر کتاب حاکم است. ایدهٔ کلی این است که: ما در درون خودمان یک خمیرمایه، یک گوهرِ درونی یا یک قابلیتِ بالقوه (potential) داریم. این گوهر درونی همان یکتایی (uniqueness) ماست. مشکل اینجاست که این خمیرمایه شکلنیافته و خام است، و مأموریت ما در زندگی این است که به این خمیرمایه شکلی زیبا ببخشیم و آن را به دنیای بیرون عرضه کنیم. در این صورت به فردی چیره (master) تبدیل میشویم. این سفرِ چیرگی است. این فرایندِ چیرگی است.
یک نکتهٔ حاشیهای اینکه رابرت گرین، چیرگی (Mastery) را عالیترین فُرم قدرت میداند (the ultimate form of power). طبیعتاً اگر با او آشنا باشید میدانید که اولین کتاباش تحت عنوان «۴۸ قانون قدرت» اختصاص به موضوع قدرت داشت. حالا، و در چیرگی او معتقد است میخواهد ما را با شکلِ کاملتر و تماموکمالِ قدرت آشنا کند. پس موضوع کتاب چیرگی باید بسیار جالب باشد!
چیرگی چیست؟
در مقدمهٔ کتاب رابرت گرین دربارهٔ نوعی قدرت و نوعی توانمندی ذهنی بخصوص صحبت میکند که بناست این کتاب، راهنمای رسیدن به آن قدرت یا ظرفیت ذهنی باشد. قدرتی که در لحظاتی که مشغول انجام دادن کاری پُرفشار و مهم هستیم، یا به طور پیوسته روی یک پروژه کار میکنیم، ظهور پیدا میکند.
این قدرت ذهنی باعث میشود روی کار متمرکزتر شویم، گزینههای اضافی را کنار بزنیم، متراکمتر و فشردهتر کار کنیم و تداوم لازم را نیز برای تکمیل کار داشته باشیم. در این وضعیت ما حاضریم کارهایی را انجام دهیم که در حالت عادی تمایلی به انجام دادنشان نداشتیم.
رابرت گرین مدعی است که این، هنان وضعیت ذهنی است که منجر به خلق بزرگترین دستاوردهای عالم شده است. و سؤال مهم این است که آیا میشود به طور آگاهانه و با تمرین و رعایت یکسری اصول به این وضعیت ذهنی رسید؟
سه مرحله اصلی چیرگی
در این کتاب سه مرحله اصلی برای رسیدن به چیرگی در نظر گرفته شده است: اول مرحله شاگردی کردن، دوم مرحله عملگراییِ خلاقانه و سوم چیرگی یا فعال شدنِ ذهنِ شهودی.
این سه مرحله در حقیقت ایستگاههای سفر چیرگی هستند. در مرحله اول ما عملاً یک تازهوارد محسوب میشویم. فرض کنید وارد شغل جدید یا محیط کاری جدیدی شدهاید؛ یا اینکه میخواهید مهارت جدیدی را بیاموزید (مثلاً نواختن پیانو یا یادگیری زبان جدید)؛ در این حالت شما یک تازهواردید که اطلاعات چندانی دربارهٔ رشتهتان ندارید. طبیعی هم هست، چون تازه شروع کردهاید. در این مرحله ما میبایست تا میتوانیم اصول اولیه و مقدمات کار را یاد بگیریم، به تعبیر رابرت گرین باید «قوانین» حاکم بر رشتهمان را بیاموزیم.
در مرحله دوم، از طریق تمرین، تکرار و عملگراییِ فراوان، ما بر حوزهای که در آن فعالیت میکنیم اشراف مییابیم و به جایی میرسیم که جزئیاتِ پنهان را میبینیم و درک میکنیم: اینکه چگونه اجزاء به هم مرتبط هستند، و هر مؤلفه چگونه کار میکند.
اینجاست که میتوانیم با تک تک مؤلفهها بازی کنیم و آنها را بیازماییم. کارهای متنوع انجام دهیم و نتیجه را تست کنیم تا ببینیم آنچه برای ما مناسب است و آنچه بهترین نتیجه را به دنبال دارد چیست. حالا شما به مرحلهای میرسید که میتوانید آن قوانینِ اولیه را تغییر دهید و قوانین جدیدِ خودتان را وضع کنید.
در مرحلهٔ سوم سطح دانش و تجربهٔ ما آنقدر افزایش یافته است که ذهنمان میتواند فوراً تصویرِ کلانِ مسئله را ببیند. در این مرحله ما به احاطهٔ بینظیری روی رشتهمان رسیدهایم، طوری که ایدههای خلاقانه و چارچوبهای جدید و نوآورانه به ذهنمان سرازیر میشوند. ما اکنون میتوانیم در قامت یک «خالق» ظاهر شویم و قوانین بازی را به کل دگرگون کنیم.
قلب حیات
رابرت گرین میگوید در این مرحله، ما به «قلب حیات» دستیافتهایم و این در کارهایمان جریان پیدا میکند. اصلاً همین است که آثار و کارهای اساتید برجسته با مخاطبان زیادی ارتباط برقرار میکند و به دل آنها نفوذ میکند. همین است که کارهای اساتید برجسته «ماندگار» میشود و هر بار آنها را نگاه میکنیم نوعی پیوند عمیق و ریشهای با آن احساس میکنیم. زیرا آن هنرمند یا نویسنده یا طراح، توانسته جوهر حیات را در کارش بدمد؛ و این همه ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
اما نکتهٔ مهم اینجاست که آنچه ما را به این سطح میرساند، یک ورد جادویی یا فرمولهای سادهشده برای موفقیت نیست! در حالی که اغلب آدمها این روزها دنبال همین چیزها هستند. انگار آنها میخواهند یک «میانبُرِ جادویی» پیدا کنند که خیلی سریع و بیدردسر و بدون زحمت خاصی آنها را به نقطهٔ چیرگی برساند. خب، خبر بد این است که چنین میانبُرِ جادویی هرگز پیدا نخواهد شد! و مشکل اینجاست که این تلاشِ بیوقفه برای پیدا کردنِ میانبُر باعث شده تا آدمها از قدرتِ واقعی که در خودشان است غافل شوند.
تکامل به منظور چیرگی!
مسئلهٔ بسیار مهم دیگری که رابرت گرین به آن اشاره میکند، این است که ذهنِ ما اساساً برای چیرگی طراحی شده است. یعنی اگر پا در مسیر چیرگی نگذاریم، اگر معمولی بمانیم بر خلافِ قوانینِ طبیعت عمل کردهایم. چون این ظرفیت در ما هست و ماحصل میلیونها سال تکامل مغز بوده است.
در مقدمه کتاب بحث بسیار جالب و کاملی دربارهٔ این سیرِ تکاملی میشود که خلاصه کردن آن باعث میشود از لطفاش کم شود. اما این را در نظر داشته باشید که روندِ تکامل مغز ما طی میلیونها سال دو ایدهٔ مهم را به ما میدهد: اول اینکه سیستم بینایی انسان برای اسکن کردن چندان مناسب نیست. بلکه به طور ویژه برای تمرکز عمیق روی یک نقطه طراحی شده است. لذا قدرت مغز و تفکر ما هم زمانی به حداکثر میرسد که برای مدتی مشخص روی یک کار عمیقاً تمرکز کنیم.
نکتهٔ دوم اینکه یادگیریِ یک مهارت در مغز، یک فرایند «زماندار» است. مغز تنها با گذشت زمان میتواند بر ابعاد و جنبههای مختلف یک مهارت احاطه پیدا کند. در نتیجه برای کسب تسلط و تفوق باید بسیار صبور باشیم؛ صبور و در عین حال پُرکار. رعایت این دو مؤلفه برای طی کردن مسیر چیرگی بسیار ضروری است.
چیرگی ذاتی نیست!
موضوع جالب دیگری که دربارهٔ آن بحث میشود نقش هوش و استعداد ذاتی و نبوغ مادرزادی است. رابرت گرین به صراحت اعلام میکند که آیکیوی بالا یا استعدادهای ذاتی فرد پیشبینیکننده خوبی برای چیرگی او نخواهند بود.
بلکه چیرگی به مجموعه عواملِ مهمِ دیگری بستگی دارد که عمدتاً در اختیار ما هستند. راجع به این عوامل در فصلهای بعد به طور کامل توضیح داده میشود. اما دلیل مطرح کردن این موضوع این است که ما عموماً گرایش داریم موفقیتهای برجستهٔ دیگران را نه به سختکوشی و استمرار آنها، بلکه به ژنتیک و عوامل ذاتی ربط دهیم. در حالی که تأکید بسیار زیاد رابرت گرین روی مؤلفهٔ تمرین، اقدام و تمرکز عمیق برای مدتی طولانی است، و از نظر او اینها هستند که از ما یک فرد «چیره» میسازند.
شدت و جدیتِ سختکوشی
یکی از کلمات کلیدی این بحث که برای خود من بسیار جالب بود، چیزی است که رابرت گرین از آن تحت عنوان: شدت و جدیت در تمرین از آن یاد میکند (گاهی در کتاب تحت عنوان intensity of effort به آن اشاره میشود.) این مؤلفه یک عامل تعیینکننده برای مسلط شدن و چیرگی بر یک مهارت یا رشته است.
به نظر من برای خودارزیابی هم خوب است، به عملکرد خودتان نگاه کنید، کجاها شدت و جدیت خوبی در تمرین دارید؟ یا برعکس، اگر دارید برای تسلط بر یک موضوع یا مهارت تلاش میکنید، آیا اقدامهای شما شدت و جدیت کافی را دارد؟ آیا آنقدر هست که شما را از متوسط جدا کند؟ از آدمها معمولی آن رشته جدا کند؟ اگر نه، شاید لازم است زمینهٔ دیگری را برای فعالیت انتخاب کنید یا اینکه باید شدت و جدیت تمرینهایتان را بیشتر کنید.
یکتاییات را پیدا کن
حالا فکر میکنید چه چیزی باعث میشود شدت و جدیت ما در تمرین و سختکوشی زیاد باشد؟ اینجا پای یک عامل ژنتیک به میان میآید و آن چیزی نیست جز گرایشها و تمایلهای درونی ما، آنچه عمیقاً مربوط به نهاد و سرشت خودِ ماست؛ به عبارتی یکتایی و منحصر به فرد بودنِ ما (uniqueness).
این عامل فرد به فرد متفاوت است، اصلاً به خاطر همین است که اسم آن «یکتایی» است، چون در شخص دیگری غیر از شما وجود ندارد. یکتایی یعنی آنچه در شما هست و باعث شده شما با دیگران فرق داشته باشید. رابرت گرین تأکید فراوانی بر یافتنِ عاملِ یکتایی خودمان دارد. پس لازم است بگردیم و گرایشهای نیرومند و عمیقی که داریم را پیدا کنیم. فصل اول کتاب به طور کامل به همین موضوع میپردازد.
.
این مقاله در حال تکمیل است.
سفارش اینترنتی نسخهٔ رسمی کتاب چیرگی
آرسام هورداد مترجم رسمی کتاب Mastery رابرت گرین در ایران است. این کتاب از سال ۲۰۱۹ با کسب مجوز رسمی از انتشارات Penguin توسط نشر نوین در ایران منتشر شده و تنها نسخهٔ فارسی کتاب Mastery است که با گرفتن حق کپیرایت در ایران منتشر میشود. برای سفارش اینترنتی کتاب چیرگی از وبسایت نشر نوین روی لینک زیر کلیک کنید:
۲ دیدگاه
Great content! Super high-quality! Keep it up! 🙂
بسیار عالی خدا قوت دلاور…